بلوچستان | ||
در بلوچستان «ذات» تعیین کننده پایگاه اجتماعى افراد و گروههاست. ذات در اصل همان اصل و نسب است. هویّت یک فرد وابسته به ذاتى است که در آن متولد شده و زندگى مىکند. بطور کلى هر فرد بلوچ از هنگام تولد، یک وابستگى ذهنى به ذاتى مشخص دارد و در نتیجه آن هیچگاه خویشتن را تنها و بىکس احساس نمىکند، چرا که اساس تشکیل ذات، خون مشترکى است که در رگهاى افراد وابسته به آن جریان دارد و نتیجه این اشتراک خون، چیزى جز تعصب نژادى نیست. تعصب نژادى چنان در بین بلوچها ریشه دوانیده است که خوشنامى و یا بدنامى، پیروزى و یا شکست، صواب یا خطاى فرد در امور گوناگون، پیش از اینکه براى خودش افتخار و سربلندى و یا برعکس موجب سرافکندگى و شرمسارى گردد، مؤثر دروجه ذاتش است و در کارنامه خانوادگى ذات ثبت مىشود. فرودستان جامعه براى حفظ خود در شرایط دشوار زندگى مجبورند که به یکى از ذات هاى بالا وابسته شوند تا تحت چتر حمایت آنان قرار گیرند. از دیگر ویژگیهاى ذات، برابرى و برادرى به عنوان یک اصل پذیرفته شده است. در بلوچستان تمام افراد یک ذات، یکسان و برابرند و کسى را بر دیگرى رجحان و برترى نیست، مگر در مواردى که فرد یا افرادى در کسب وجهایى، مقبول براى ذات بکوشند و یا باعث از بین رفتن آبرو و حیثیت ذات خود شوند، در این صورت دسته نخست مورد احترام و گروه دوم مورد نفرت و انزجار ذات خویش قرار مىگیرند. ازدواج در بین ذاتها درون گروهى است، و ممکن است ذاتهاى برتر نیز با یکدیگر ازدواج بکنند. ذاتهاى پائین جامعه شامل غلامان، دَرزاده ها، استاها مىباشند، ذاتهاى بالاتر مىتوانند از ذاتهاى پایین تر نیز زن بگیرند اما بالعکس آن ازمحالات است. انسجام درونى ذاتى نتیجه مهمى در بر دارد و آن اتحاد و انسجام کلى ذات است. این اتحاد به حدى محکم و قوى است که اگر اختلافى در درون ذات رخ دهد، بیگانگان حق دخالت و اظهار نظر ندارند. مسأله مهم دیگرى که باید به آن اشاره کرد، این است که هیچ یک از ذاتها خود را از دیگران کمتر نمىدانند و هر ذات براى خود اصل و نسبى بالاتر از سایرین قائل است. نتیجه این خودخواهی ها چیزى جز کینه توزى و جنگهاى «بین ذاتى»یاطایفه ای نیست که اتحاد و انسجام درچنین جامعهاى دور از انتظار است. درگیری های طایفه ای وازبین بردن یکدیگر باهروسیله ای ،سنتی است که ریشه درجهالت های ماقبل تاریخ داردوامروزه نیزبلوچستان بستری برای بزرگداشت این رسم جاهلی وعامل تباهی بلوچ وسکون اودردنیای متمدن قرن بیست ویکم است. در زمینه تیره هاى نژادى و قومى مختلفى که اکنون در بلوچستان متوطن شده اند، و جایگاه اجتماعى آنان در میان سایر اقوام ، چگونگى ادغام یا عدم ادغام آنان با سایرین، منابع موثقی وجود ندارد. جزسیاه پوستان که به علت تیرگى رنگ پوست و سابقه تاریخى مشخصشان، مىتوان به آسانی آنان را یادگار دوران برده دارى دانست. ازچرایى و چگونى مهاجرت اکثر اقوام بدین خطّه، و سرنوشت آنان در اینجا، اطلاعات جامعى در دست نیست، آنچه هست در قصه هاست که صحت و سقم آنها سخت مورد تردید است. این نکته قابل توجه است که در بلوچستان بسیارى از طایفه ها ایرانى الاصل نیستند، مثلاً مىگویند موطن اصلى طایفه «رئیسى ها» مصر بوده است، یا «هوتها» از اعراب یمن و «رندها» از سوریه، «دَرزاده ها» از آفریقا، «شیخزاده ها» از جنوب قندهار افغانستان «بلیده ایها» و قوم «بَرّ» از مسقط و عمان و«بارکزیی ها» ازافغانستان به بلوچستان آمده اند. شناخت بلوچ اصیل ازبین این همه گروه های قومی مشکل می نماید،امااتحاد آنها( بلوچها) فارغ ازنسب وریشه که دارای لباس ، زبان ، فرهنگ و....... مشترک هستند برای برون رفت ازجهان ششم ضروری می نماید. [ شنبه 91/4/24 ] [ 9:23 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
|