بلوچستان | ||
) بخش جالق . در شمال شرقی شهرستان سراوان در قسمت علیای مُکران واقع است . از شمال به بخش مرکزی شهرستان خاش ، از مشرق به پاکستان ، از جنوب به بخش بم پشت ، و از جنوب غربی به بخش مرکزیِ شهرستان سراوان محدود می شود و مشتمل است بر سه دهستان به نامهای جالق و ناهُوک و کله گان ، و شهری به نام جالق (مرکز بخش ). جنوب و مغرب این بخش کوهستانی ، مشرق آن دشت و شمال آن بیابانی است . خط الرأس رشته کوه باداموکوه / بادامکوه (مرتفع ترین قله : 618 ، 2 متر) با جهت شمال غربی ـ جنوب شرقی ، بخش جالق را از بخش مرکزی شهرستان سراوان جدا می سازد (حسینعلی رزم آرا، ج 8، ص 94؛ جعفری ، ج 1، ص 90). مهم ترین رودهای جاری در این بخش ، جالق ( رجوع کنید به ادامة مقاله ) و جنگ رود (جنگورود) و کتمیر رود است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 126، ص 6؛ افشین ، ج 1، ص 554). رود فصلی جالق با طول حدود 110 کیلومتر (25 کیلومتر آن در پاکستان جاری است ) از ارتفاعات باداموکوه (مرتقع ترین قله 618 ، 2 متر) و سفید (مرتفع ترین قله 503 ، 2 متر) در شمال غربی شهر سراوان سرچشمه می گیرد و به نام کنُفُوسْکی به سوی شمال جریان می یابد. این رود پس از پیوستن چند رود فصلی به آن ، به رود سردشت تغییر نام می دهد. در ادامة مسیر، رودهای زَگَز و نوکودار به آن می پیوندند و رود پس از گذشتن از کنار شهر جالق ، رود جالق نامیده می شود (افشین ، همانجا؛ جعفری ، ج 2، ص 165). آب و هوای جالق گرم و خشک است و در تابستانها بادهای گرم در آنجا می وزد. آب مصرفی اهالی از قنات و چشمه و چاه تأمین می شود ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 126، ص 6ـ7). این بخش ، از گیا درختان گز و تاغ و گیاهان دارویی مانند کلپوره و آویشن ، و نیز رستنیهایی برای تغذیة دامها دارد (همان ، ج 126، ص 7) و از زیا، روباه و گرگ و بزکوهی و کبک در آن یافت می شود. از محصولات عمدة آن ، گندم ، جو، برنج ، ذرت خوشه ای ، سیب ، انگور و انار است . خرما و تره بار هم در آنجا به عمل می آید که به همراه ذرت خوشه ای صادر می شود (همانجا). پرورش گوسفند و بز و گاو و شتر در آنجا رواج دارد. از صنایع دستی آن سوزن دوزی ، حصیربافی ،چادربافی و سفال سازی است اطوایف ساکن در آنجا بزرگ زاده ، باران زهی ، و گمشادزایی (قمشادزهی ) هستند بخش جالق با راه اصلی ، از طریق میرجاوه ، به زاهدان (مرکز استان ) مرتبط می شود و بیشتر دیگر راههای ارتباطی آن فرعی است . از لحاظ تقسیمات کشوری ، جالق در 1326 ش بخشی در شهرستان سراوان از استان نهم (سیستان و بلوچستان ) شناخته شد (ایران . قانون تقسیمات کشوری آبان 1316، ضمیمه ، ص 24). جمعیت این بخش ، طبق سرشماری 1375 ش ، 789 ، 17 تن بوده است : 568 ، 7 تن روستانشین (54ر42%) و 221 ، 10 تن شهرنشین (46ر57%). از آثار تاریخی آنجاست : مقابری در آبادیهای شیشه ریز و کوهَکی مربوط به قرن ششم تا دوازدهم ، که در آنها نوزادان و کودکان را در دیوارها و بزرگسالان را در قبور پلکانی خشتی دفن می کردند ( جغرافیای کامل ایران ، ج 2، ص 814؛ یادداشت مورخ 24/2/1384 ادارة کل میراث فرهگی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان ). 2) شهر جالق ، مرکز بخش جالق . در ارتفاع 850 متری ، در صد کیلومتری شمال شرقی شهر سراوان و نزدیک مرز ایران و پاکستان قرار دارد. رود جالق از مغرب آن می گذرد و رشته کوه چرکوه (مرتفع ترین قله 272 ، 1 متر) در دوازده کیلومتری مشرق آن واقع است . حداکثر دمای این شهر در تابستان ْ45، حداقل دمای آن در زمستان ْ4- ،و میزان بارندگی سالانة آن حدود هفتاد میلیمتر است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 126، ص 7). آبادی جالق در 1369 ش ، شهر شد. جمعیت آن در سرشماری 1375 ش ، 221 ، 10 تن ذکر شده است (ایران . وزارت کشور. معاونت سیاسی ، ص 57). از آثار تاریخی شهر جالق چند بنا با گنبد آجری است که مقبرة ملوک کیانی (از شاهزادگان صفوی ) است (شاه حسین بن غیاث الدین محمد، ص 165). بر سقف بعضی از گنبدها آثار کاشی کاری و نقوش فیل و طاووس دیده می شود (سایکس ، ص 268). پیشینه . از تاریخ پیش از اسلام جالق اطلاعی در دست نیست و نباید آن را با جالِق / زالِق / جالِقانِ سیستان و یا زالِقان / صالِقان / جهالِکان بُست ، که بلاذری (ص 553) و ابن حوقل (ص 413ـ414) و یاقوت حموی (ذیل «جالقان ») از آنها نام برده اند، یکی دانست . ظاهراً نخستین بار مقدسی در قرن چهارم ، نام آن را با ضبطهای جالق و جالک ذکر کرده ( رجوع کنید به ص 475ـ476) و آن را یکی از شهرهای قصبة بَنَّجْبُور (فَنَزبور) در مُکران دانسته (ص 475) و فاصلة قصدار * / قُزْدار تا مَشْکی / مَشْکَه را پنجاه فرسنگ و فاصلة آن را تا جالق سی فرسنگ ضبط کرده است (ص 486). در قرن هفتم و اوایل قرن هشتم ، قراختائیان (حک : 619ـ703) بر نواحی مکران ، کیج (ناصرالدین منشی کرمانی ، ص 28ـ30؛ نیز رجوع کنید به عبداللّه گروسی ، ص 80 ـ83) و نیز احتمالاً بر جالق حکومت می کردند. ظاهراً اهالی جالق در اصل از کشمیر و شامل سه طایفة هندو، بزرگ زاده و عرب زاده بوده اند ( > فرهنگ جغرافیای تاریخی ایران < ، ج 4، ص 195ـ196). در 1017، شاهوردی سلطان کُرد محمودی ، حاکم کرمان ، جالق و دَزَکْ را تصرف کرد (شاه حسین بن غیاث الدین محمد، ص 412ـ413). در 1023، به فرمان ملک محمود سیستانی (ملک الملوک ) حکمرانی کیج ، دزک و جالق به ملک شاه حسین بن ملک سیستانی ، از اعقاب صفاریان ، واگذار شد (همان ، ص 21، 417). در 1100، مَشیزی (ص 546 ـ547) از همدستی اهالی جالق و دزک با بلوچها و حملة آنها به اراضی دستجرد و خبیص و بازرگانان مسلمان آن یاد می کند. در حدود 1150، پیر
محمدخان ، بیگلربیگی سابق هرات ، به فرمان نادرشاه برای تنبیه و تأدیب طوایف بلوچ ، به ویژه طوایف ساکن در قلعة جالق ، به آنجا حمله کرد و جالق را تصرف نمود (مروی ، ج 2، ص 511 ـ 515؛ سایکس ، ص 139). پاتینجر ، سیاح انگلیسی ، در سفر خود به ایران در 1225/1810، پس از آبادی نوشْکی به جالک (جالق ) رسیده و مدتی در مسجد آنجا سکونت گزیده است ( رجوع کنید بهص 153ـ155). در 1232، در دورة ابراهیم خان قاجار (ظهیرالدوله ) و به فرمان او، محمدقاسم خان دامغانی به مدت پنج سال حاکم بلوچستان گردید ( جغرافیا و تاریخ بلوچستان ، ص 250، 252). سپس ابوالقاسم گروسی ، جانشین او، مالیات جالق و دیگر آبادیها را به صورت کنیز و غلام و شتر و کرباس و غیره دریافت می کرد (همان ، ص 252ـ253) که نشان دهندة وضع مالیاتی آن دوره است . در 1270، اَجالق (جالق ) یکی از مناطق شمال بلوچستان بوده است (حکیم ، ص 270). در 1289، ناحیة جالق پنجاه قلعه داشت . محصولات آن پنبه ، جو، گندم ، ماش ، لوبیا، کُنجد و سالی دو کرور خرما بود و آب آن از قنات تأمین می شد. جولاه (بافنده ) در آنجا زیاد بود و در آنجا خانه هایی به نام کَپَر از چوب و خاشاک می ساختند. در همان زمان ، جمعیت آنجا به پانزده هزار تن می رسید و اهالی آن سنّی بودند و بزرگ آنجا شاه صفی نام داشت . در ده فرسنگی آبادی جالق نمکزار بود و فاصلة جالق تا ماشکیل به ده فرسنگ می رسید. جادة آن ارابه رو و کالسکه رو بود. در جالق ده فرسنگ در ده فرسنگ ، درخت خرمای خودرو وجود داشت ( جغرافیا و تاریخ بلوچستان ، ص 222ـ223). در 1291/ 1916، در نتیجة اغتشاشاتی که از طرف دامِنیها در مرزهای شرقی ایران در گرفت ، سپاهیان انگلیسی برای تنبیه گمشادزاییها قلعة جالق را محاصره و سپس بمباران نمودند که بر اثر آن ، بسیاری از اهالی جالق در قلعه سوختند (حاج علی رزم آرا، ص 16ـ17).
[ دوشنبه 92/8/20 ] [ 8:19 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
به تازگی ایمیل هایی توسط هکر ها برای بعضی از وبلاگ نویسان فرستاده میشود و از آنها میخواهد تا به صفحه بروز کردن وبلاگشان بروند و به دلایل مختلف مانند upgrade و یا دریافت امکانات جدید ، نام کاربری و پسوردشان را وارد کنند . فارغ از اینکه صفحه مورد نظر، یک صفحه تقلبی است که فقط شبیه سرویس دهنده وبلاگشان درست شده است و در حال جمع آوری اطلاعات خصوصی کاربران است. [ شنبه 92/8/18 ] [ 10:42 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
1 - علت بیدار شدن در صبح زود را بدانید
[ شنبه 92/8/18 ] [ 10:35 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
1) انسان سالانه بیش از 10 میلیون مرتبه پلک می زند [ شنبه 92/8/18 ] [ 10:32 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
- فهمیدن تعریف موضوع [ شنبه 92/8/18 ] [ 10:19 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
اد گرفتم حتی اگه عاشق شدم به رومم نیارم که اصلا" کسی هست که من عاشقش شدم... یاد گرفتم اگر کسی باهام نامهربونی کرد خیلی زود فراموشش کنم... یاد گرفتم اگر کسی دلمو شکوند، من دل کسی رو نشکونم... یاد گرفتم نزارم کسی اشکهامو ببینه... یاد گرفتم نزارم کسی بفهمه تو دلم چی میگذره و بخواد برام دل بسوزنه... یاد گرفتم تو این دنیا به جز خودمو خدام به کسی تکیه نکنم... یاد گرفتم راز دلمو به هیچکس نگم بجاش رازدار خوبی باشم... یاد گرفتم غرور کسی رو زیر پاهام له نکنم، نزارم کسی غرورمو بشکونه... یاد گرفتم هیچ وقت التماس کسی نکنم جز همونی که بالا سرمه... یاد گرفتم که برای رسیدن به هدفم دیگران را بازیچه قرار ندم... یاد گرفتم دوستی یک حادثه است و جدایی قانون... یاد گرفتم هر گناهی که کردم ولی حرمت دل کسی رو نشکنم... یاد گرفتم دنیا برام هرچی رقم زد قبول کنم و دم نزنم... یاد گرفتم که همیشه همه ی اینا یادم باشه... یاد گرفتم اینا همش درس های دنیاس... آره دنیا به آدماش درس میده و بعضی وقتا این دنیا چه پست و زشته...
[ شنبه 92/8/18 ] [ 10:17 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
کدهای مخفی گوشی موبایل کد دایورت کد ریست کردن سریال نامبر گوشی قدرت باطری مخفی شده منوی مخفی گارانتی راهکارهای بالا بردن ذخیره حافظه
[ شنبه 92/8/18 ] [ 9:49 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
گلیم بافی از دیگر رشته های مهم صنایع دستی که در بلوچستان رایج است، گلیم بافی است. گلیم بیشتر توسط زنان چادرنشین که دامدارند، بافته می شود که از پشم دامهای خود برای مواد اولیه گلیم بهره می برند. نقشهای گلیم اکثراً سنتی و بدون طرح و الگو است و بیشتر از نقش های سوزندوزی بلوچ استفاده می شود، رنگهای مورد مصرف در مایه تیره است و رنگهای مشکی، زرشکی و قرمز و اندکی رنگ سفید یا زرد به کار می رود. سوزندوزی بدون تردید سوزندوزی بلوچ را باید در زمره یکی از اصیل ترین و جالب ترین رشته های صنایع دستی کشور به حساب آورد که آوازه شهرتش به فرسنگها دورتر از این خاک نیز رسیده و مردم بسیاری از نقاط مختلف جهان، بلوچستان را به پشتوانه آن می شناسند. هنر ظریف و پر سابقه ای که هیچکس به درستی نمی داند از چه زمانی در ایران شروع شده است. آنچه مسلم است تقریباً تمامی زنان و دختران بلوچ که در فاصله سنی چهار تا چهل سالگی (و حتی گاه تا شصت سالگی)، دست اندر کار آن به حساب می آیند. در زندگی ساده و به دور از تجمل زنان بلوچ، شاید مهمترین وسیله تزئین لباس همین سوزندوزی است. اگر از آنان بپرسید از چه زمانی پیراهن خود را سوزن دوزی می کنند، آن را وصیت پدران خود می دانند و مانند هر هنر قومی نمی توانند منشأ آنرا تعیین کنند. سوزندوزان بلوچ با نقش گل ها و بوته ها و ترکیب رنگ ها، طبیعت رنگین و زیبایی آفریده و جهانی ساخته اند که در اندیشه و خیالشان شکل می گرفته است. طبیعت را آن چنان که دوست داشته و می خواسته اند ترسیم کرده اند، نه به آن شیوه و شمایلی که وجود دارد. پیراهن بلوچ با چهار قطعه تزئین یافته است که عبارتست از یک قطعه پیش سینه، دو قطعه سرآستین و قطعه دیگر که در زیر پیش سینه به طور عمودی تا پایین پیراهن دوخته می شود و جیب یا در اصطلاح محلی "گوپتان" نامیده می شود. سوزندوزی بلوچ به صورت پیش سینه، جیب، سرآستین، پادامنی، سجاده، نوار، کراوات، کمربند، کوسن، دستمال، رومیزی، پرده، سفره، اشارپ و پارچه کلهمک آباژور ارائه می شود. از طرحهای اصیل مورد استفاده در سوزندوزی بلوچ می توان از طرحهای گل سرخ، چشم ماهی و مروارید نام برد. پریوار دوزی و توردوزی نیز از دیگر انواع رودوزیهای بلوچستان است. خامه دوزی خامه دوزی بسیار شبیه سوزندوزی بلوچ است با این تفاوت که در آن فقط از نخ سفید یک رنگ استفاده می شود. این هنر تنها در روستاهای سیستان رواج دارد. محصولات خامه دوزی شامل عرقچین، لباس، پیش سینه، جانماز، رومیزی و ... است، که اکثراً برای افراد مسن خاص تهیه می شود. سکه دوزی تنها مورد دیگر تزئین منازل بلوچ و خانواده های بلوچ پس از سوزندوزی، سکه دوزی بلوچ است. سکه دوزی را یا به دیوار می آویزند و یا جهت تزیین روی رختخواب می اندازند و یا در عروسی ها به گردن شتر می آویزند. به جهت وجوه اشتراک فراوانی که بین اهالی بلوچستان ایران با اقوام ساکن در کشورهای مجاور منطقه از نظر قومی، نژاد، زبان و فرهنگ وجود دارد، مشابهت هایی هم در هنرهای دستی ساکنین این مناطق وجود دارد که امری کاملاً طبیعی است. بهمین دلیل تشابهاتی بین سکه دوزی بلوچ ایران با محصولات هند و پاکستان وجود دارد. سفالگری کلپورگان مرکز تولید نوعی سفال در بلوچستان است که در 30 کیلومتری شهرستان سراوان واقع شده و نوع خاص سفال کلپورگان در ایران کاملاً مشخص است و شباهتی از نظر تولید و رنگ به سفالهای دیگر مناطق ایران ندارد. سفال کلپورگان توسط زنان بلوچ و به صورت کاملاً ابتدایی تولید می شود. در ساخت سفال، مردان فقط وظیفه حمل خاک از تپه تا محل سفالگری و آماده کردن گل را به عهده دارند و تمامی مراحل ساخت همانطور که گفته شد توسط زنان انجام می گیرد. گل با دست زنان سفال ساز شکل می گیرد و تراش داده می شود و با سیاه قلم تزیین می شود. نقش ها ساده و هندسی است. مصنوعات ساخته شده شامل: دیگ، سینی، کوزه، قلیان، گلدان، لیوان، قوری، مجسمه حیوانات و ... است.
[ سه شنبه 92/8/14 ] [ 9:53 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
باهاما: دریای کم عمق یا ریشدارها(اسپانیایی). [ سه شنبه 92/8/14 ] [ 9:49 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
بسم الله الرحمن الرحیم [ یکشنبه 92/8/12 ] [ 10:4 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
|