بلوچستان
نویسندگان
لینک دوستان

علی اصغر فانی (وزارت آموزش و پرورش
محمود واعظی (وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات)
سید محمود علوی (وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران)
محمدجواد ظریف (وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران)
علی طیب‌نیا (وزارت امور اقتصادی و دارایی)
سید حسن قاضی‌زاده هاشمی (وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی)
علی ربیعی (وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی)
محمود حجتی (وزارت جهاد کشاورزی)
مصطفی پورمحمدی (وزارت دادگستری جمهوری اسلامی ایران)
حسین دهقان (وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح)
عباس آخوندی (وزارت راه و شهرسازی)
محمدرضا نعمت‌زاده (وزارت صنعت، معدن و تجارت)
رضا فرجی دانا (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
علی جنتی (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)
عبدالرضا رحمانی فضلی (وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران))
بیژن زنگنه (وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران)
حمید چیت‌چیان (وزارت نیروی ایران)
..............  وزارت ورزش و جوانان )


[ یکشنبه 92/8/12 ] [ 9:58 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

الله
خدا
The Name Of God
الرحیم
مهربان
The Mercifull
الرحمن
بخشاینده
The Beneficent
الملک
پادشاه
The King
القدوس
مقدس
The Holy
الجبار
توانگر
The Compeller
العزیز
باشکوه
The Mighty
المهیمن
نگهدارنده
The Protector
المؤمن
اطمینان دهنده
The Guardian Of Faith
السلام
پاک و سلامتی بخش عالم
The Source Of Peace
الغفار
همیشه بخشاینده
The Forgiver
المصور
نگارگر، صورتگر
The Fashioner
البارئ
درست
The Evolver
الخالق
آفریننده
The Creator
المتکبر
بسیار بزرگ
The Majestic
العلیم
داناترین
The All Knowning
الفتاح
گشاینده (پیروزکننده)
The Opner
الرزاق
همیشه روزی دهنده
The Provider
الوهاب
نیک بخشاینده
The Bestover
القهار
فروکاهنده
The Subduer
المعز
عزیزکننده
The Honourer
الرافع
(به سوی خود) بالا برنده
The Exalter
الخافض
پست کننده، خوار کننده
The Abaser
الباسط
گستراننده، فراخ کننده روزی
The Expender
القابض
می‌راننده، بیرون کشنده جان‌ها
The Constrictor
العدل
بینهایت عادل
The Just
الحکم
دادگر
The Judge
البصیر
بیناترین
The All Seeing
السمیع
شنواترین
The All Hearing
المذل
خوارکننده
The Dishonourer
الغفور
بسیار بخشاینده
The All-Forgiving
العظیم
بی‌انتها
The Great One
الحلیم
بسیار بردبار
The Forbearing One
الخبیر
آگاه‌ترین
The Aware
اللطیف
آن‌که بر بندگانش لطف دارد
The Subtle One
المغیث
نگاه دارنده، یاور
The Maintainer

الحفیظ
نگهدارنده
The Preserver
الکبیر
بزرگ‌ترین
The Most Great
العالی
بلند مرتبه
The Most High
الشکور
بسیار سپاسگزار (پاداش دهنده بزرگ است عمل کوچک را)
The Appreciative
المجیب
پاسخگو
The Responsive
الرقیب
نگهبان، بیننده و آماده
The Watchfull
الکریم
بسیار بخشنده
The Generous One
الجلیل
بسیار گرانقدر
The Sublime One
الحسیب
شمارنده
The Reckoner
الباعث
برانگیزنده مردگان
The Resurrector
المجید
بسیار لایق ستایش (در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان است)
The Most Glorious One
الودود
دوست
The Loving

الحکیم
فرزانه، بسیار خردمند
The Wise
الواسع
گسترده، وسیع
The Far-Reaching
المتین
سخت (و نیز پاینده)
The Firm One
القوی
پرزور
The Most Strong
الوکیل
عهده دار همه امور بندگان و موجودات
The Trustee
الحق
راست، درست
The Truth
الشهید
بیننده
The Witness
المعید
بازگرداننده، دوباره زنده کننده
The Restorer
المبدئ
نخستین آفریننده
The Originator
المحصی
شمارنده
The Reckoner
الحمید
ستوده
The Praiseworthy
الواجد
یابنده
The Finder

القیوم
قائم به ذات (همه-آفریننده‌ای که کسی او را نیافرید)، پاینده
The Self-subsisting
الحی
زنده
The Alive
الممیت
می‌راننده، نابود کننده
The Creator Of Death
المحیی
زندگی بخش، هستی بخش
The Giver Of Life
القادر
توانا
The Able
الصمد
بی‌نیاز
The Eternal
الاحد
یگانه (خدایی جز او نیست)
The One
الواحد
یکتا سرپرستی که همه ولایتها از اوست
The Unique
الماجد
بزرگوار
The Noble
الأخر
واپسین، آخر فناکننده موجود
The Last
الاول
نخستین، اول پدیدارکننده وجود
The First
المؤخر
فراپس دارنده، پس گذارنده چیزها و نهنده آن‌ها بجای آن‌ها
The Delayer

المقدم
فراپیش کشنده
The Expediter
المقتدر
تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر
The Powerful
البر
نیکوترین
The Source Of All Goodness
المتعالی
خود ستوده
The Most Exalted
الولی
دوست، یار و نگهبان
The Governor
الباطن
پنهان، همه دربرگیرنده
The Hiddeen
الظاهر
آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز
The Manifest
مالک الملک
فرمانروای جهان
The Eternal Owner Of Sovereignty
الرؤوف
بسیار دلسوز و مهربان
The Compassionate
العفو
درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان
The Pardoner
المنتقم
انتقام گیر
The Avenger
التواب
همیشه توبه پذیر
The Acceptor Of Repentance

المغنی
بی‌نیاز کننده، بسنده
The Enricher
الغنی
توانگر
The Self-Sufficient
الجامع
گردآورنده
The Gatherer
المقسط
عادل
The Equitable
ذو الجلال والاکرام
دارای شکوه و بخشش
The Lord Of Majesty and Bounty
الهادی
رهنما
The Guide
النور
روشنی
The Light
النافع
سودمند
The Beneficial
الضار
آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت می‌شود)
The Distresser
المانع
بازدارنده
The Preventer
الصبور
شکیبا
The Patient
الرشید
راهنما، آموزگار و دانای بی‌خطا
The Guide To The Right Path
الوارث
مالک نهایی تمام مخلوقات
The Supreme Inheritor
الباقی
ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر)
The Everlasting
البدیع
سنجش ناپذیر، آفریننده
The Incomparable

 


[ یکشنبه 92/8/12 ] [ 9:54 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

کسی که پول میگیرد تا دروغ بگوید دلال است. 

کسی که دروغ می گوید تا پول بگیرد گداست.

کسی که پول می گیرد تا راست و دروغ را تشخیص دهد قاضی است.

کسی که پول می گیرد تا درقبال دروغ از راست دفاع کند وکیل است.

کسی که جز راست چیزی نمی گوید بچه است.

کسی که به خودش هم دروغ می گوید متکبر و خود پسند است.

کسی که دروغ خودش را باور می کند ابله است.

کسی که سخنان دروغش شیرین است شاعر است.

کسی که اصلا دروغ نمی گوید مرده است.

کسی که دروغ می گوید و خودش هم نمی فهمد پر حرف است.

کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می پندارند سیاستمداراست.

کسی که دروغ می گوید و قسم هم می خورد بازاری است
کسی که راست و دروغ برای او یکی است  چاپلوس است .

کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ ، فیلسوف است .


[ یکشنبه 92/8/12 ] [ 9:53 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

اولین کسی که لاحول ولاقوه الا باللهِ العلیّ العظیم فرمود حضرت رسول اکرم(ص)بود.

اولین کسی که شعر را به عربی سرودحضرت آدم بود.

اولین کسی که برروی زمین شخم کاری کردحضرت آدم بود.

اولین کسی که خانه کعبه را بنا نمودحضرت آدم بود.

اولین واضع علم حساب حضرت ادریس بود.

اولین کسی که خیاطی کرد حضرت ادریسبود.

اولین طفلی که شش ماهه بدنیا آمد وزنده ماند حضرت یحیی بود.

اولین کسی که قبا پوشید حضرت سلیمانبود.

اولین بشری که به آسمان صعود کرد حضرت عیسی بود.

اولین کسی که بر منبر رفت و خطبه خواندحضرت ابراهیم بود.

اولین کسی که درهم چهارگوش  ساختحضرت آدم بود.

اولین کسی که در راه خدا جهاد کرد حضرت ابراهیم بود.

اولین کسی که تیروکمان ساخت حضرت ابراهیم بود.

اولین کسی که خط نوشت حضرت ادریسبود.

اولین کسی که برایش قبر کنده شد و لحد تهیه شد حضرت آدم بود.

اولین کسی که سگ را به نگهبانی واداشتحضرت نوح بود.

اولین کسی که کشتی ساخت و به روی آب روانه کرد حضرت نوح بود.

اولین کسی که پرچم برافراشت حضرت ابراهیم بود.

اولین کسی که الله اکبر گفت حضرت ابراهیمبود.

اولین کسی که پیمانه و ترازو ساخت حضرت شعیب بود.

اولین کسی که زره ساخت حضرت داود بود.

اولین کسی که شکر تهیه کرد حضرت سلیمان بود.

اولین پیامبر در بنی اسراییل حضرت موسیبود.

اولین کسی که گریه کرد حضرت آدم بود.

اولین کسی که وسایل جنگی ساخت حضرت ادریس بود.

اولین کسی که حج بجا آورد حضرت آدمبود.

اولین کسی که شهر بنا کرد حضرت ادریسبود.

اولین کسی که دربرابربت پرستی قیام کرد حضرت ابراهیم بود.

اولین کسی که روزه گرفت حضرت آدم بود که در هرماه سه روز روزه می گرفت.

اولین کسی که ساعت های دوازده گانه را وضع کرد حضرت آدم بود.

 

 


[ یکشنبه 92/8/12 ] [ 9:44 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

                                                                                    پدر یعنی...  

پدر یعنی: اون کسی که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید ماشین رو داد دستش

درحالیکه چشمانش پر از گریه بود گفت: حالا تو موهای منو بتراش.

پدر یعنی: کسی که " نمی توانم" را زیاد در چشمش دیدیم ولی هرگز از زبانش نشنیدیم.

پدر یعنی: اونی که  طعم پدر داشتنو نچشید اما واسه خیلی ها پدری کرد.

پدر یعنی: اونی که کف تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچه اش کف خونه کسی رو جارو نزنه.

پدر یعنی:اونی که هروقت میگفت "درست میشه" تمام نگرانی هایمان به یکباره رنگ میباخت.

پدر یعنی: اونی که وقتی پشت سرش از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره، میفهمی پیر شده

وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده!

وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، می فهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه...

و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری.

خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد.

                                                                                                                  به سلامتی تمام پدرها

 

 


[ یکشنبه 92/8/12 ] [ 9:41 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

بهترین توشه ها تقوا است. پیامبر اکرم (ص)
بهترین کارها، آن است که به اعتدال نزدیک‏تر باشد. پیامبر اکرم (ص)
بهترین صفتی که بر قلب القا شود یقین است. پیامبر اکرم(ص)
بهترین توبه نزد خداوند، دست کشیدن از گناه و پشیمانی از آن است. پیامبر اکرم(ص)
بهترین ازدواج‏ها آن است که آسان‏تر انجام گیرد. پیامبر اکرم(ص)
بهترین جهاد، جهاد با نفس است. پیامبر اکرم (ص)
بهترین ارثی که پدران برای فرزندان خود باقی می‏گذارند ادب و تربیت نیکوست، نه مال، به خاطر اینکه مال مصرف می‏شود و از بین می‏رود، ولی ادب و تربیت نیکو باقی می‏ماند. امام صادق(ع)

بهترین جدیت و کوشش آن است که همراه توفیق باشد. حضرت علی(ع)

بهترین اخلاق‏ها آن است که از ستیزه جویی و لجاجت دورتر باشد. حضرت علی(ع)


[ سه شنبه 92/2/17 ] [ 10:37 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

لباس بلوچ یک پوشش است اما نه از آن دست پوششهایی که اصالت فرهنگی ندارد. لباس مردم غیور سیستان و بلوچستان، فقط یک پوشش نیست بلکه این پوشش پشتوانه ای به قدرت فرهنگ یکی از اصیل ترین اقوام ایرانی را به دنبال دارد .

یک لباس ساده، پیراهنی گشاد و شلورای ساده با رنگی روشن درست به رنگ دلهای بی آلایش مردمان باصفای استان وسیع کویری کشور.

لباس بلوچ یک پوشش است اما نه از آن دست پوششهایی که اصالت فرهنگی ندارد. لباس هایی همانند بلوز و شلوار، یا کتهایی که سالهاست در خلا توجه به لباس ملی اقوام اصیل ایرانی با دیکته از آن سوی مرزها شکل و شمایلش کمی تغییر می کند تا مد روز شود. لباس مردم غیور سیستان و بلوچستان، فقط یک پوشش نیست بلکه این پوشش پشتوانه ای به قدرت فرهنگ یکی از اصیل ترین اقوام ایرانی را به دنبال دارد .

لباس بلوچ, لباس غیرت

وقتی یک فرد ملبس به پوشش بلوچها را می بینیم به یاد غیرتمندی این قوم در محافظت همیشگی از مرزهای شرقی کشورمان می افتیم . اگرچه ورق زدن تقویم دوران دفاع مقدس نیز یادآور دلاوری های این قوم در مرزهای شرق و جنوب کشور است همچنانکه شهدای استان سیستان و بلوچستان همچون نگینی در آسمان این استان کویری و پهناور می درخشند.

با این وجود اما گاهی وقتها به این لباس و این قوم بی مهری هایی صورت گرفته است و با چشم بستن بر نقش تاثیر گذار قوم بلوچ بر حفظ امنیت مرزهای شرقی و به جای فرهنگسازی برای ارزش نهادن به فرهنگ اصیل اقوام ایرانی، افراد شرور و قاچاقچیان مواد مخدر دراین لباس نشان داده می شدند. اگرچه چند سالی است دیگر شاهد چنین بی مهری هایی به لباس و در واقع به فرهنگ مردم غیور سیستان وبلوچستان نیستیم اما همان تعداد آثار نیز ضربه زیادی را به این لباس زده است.

این در حالی است که کرد، لر، بلوچ، ترکمن، ترک، گیلک، عرب و فارس همگی اقوام ایرانی هستند که در کشورمان ایران در کنار یکدیگر و با تکیه بر اشتراکات ملی و مذهبی خود به صورت دوستانه زندگی می کنند . هر یک از این اقوام دارای پیشینه ای عمیق و آداب و رسوم و فرهنگی غنی هستند و حتی خوراک و پوشش آنها بیانگر فرهنگی اصیل است که می تواند ذائقه تنوع پسند جوانان امروزی را به خوبی پوشش دهد. اما  مسئولان فرهنگی با بی توجهی به این گنجینه ها، خود زمینه تهاجم فرهنگی را فراهم آورده اند.

بلوچ ها را بهتر بشناسیم
بلوچ‌ها یکی از قدیمی‌ترین اقوام ساکن ایران محسوب می‌شوند. از این رو تحقیق و پژوهش درباره فرهنگ، آداب و رسوم و زبان این قوم کمک بزرگی به شناخت تاریخ، تمدن و فرهنگ ایران و مقوله ایران شناسی است.

اگرچه آمار و ارقام دقیقی از جمعیت واقعی بلوچ ها در ایران در دست نیست ولی بنا بر شواهد و گفته های کارشناسان و پژوهشگرانی که در مورد قومیت بلوچ مطالعه می کنند بیش از یک و نیم میلیون بلوچ در ایران زندگی می کند. این تعداد عمدتاً در بلوچستان استان سیستان و بلوچستان یعنی در زاهدان، ایران شهر، خاش، سراوان، نیک شهر و بندر چابهار و توابع و روستاهای مربوط به آن ها ساکن هستند. اما بلوچها در دیگر مناطق ایران مانند؛ جنوب و شمال شرقی استان خراسان، (سرخس و جام) گرگان، جنوب کرمان و شرق هرمزگان نیز پراکنده اند. تعداد دیگری از بلوچ های ایرانی در خارج از مرزها عمدتاً در کشورهای همسایه در تردد بوده و یا ساکن هستند از جمله برخی از آن ها در پاکستان به سر می برند.
عده ای دیگر نیز در شیخ نشین های جنوب خلیج فارس به عنوان کارگر مهاجر و برخی دیگر در ترکمنستان و آسیای مرکزی زندگی می کنند. اما این جمعیت در قیاس با جمعیت کل کشور ایران خیلی محدود است گرچه استان سیستان و بلوچستان پس از استان کرمان بزرگترین استان کشور است اما پراکندگی جمعیت در آن بسیار پایین است. یعنی 8/2 درصد از کل جمعیت کشور در این استان ساکن هستند.

مردمان ساکن در بلوچستان استان سیستان و بلوچستان به سه زبان صحبت می کنند. بلوچی، براهوئی و پشتوئی. «اما زبان اصلی این منطقه زبان بلوچی است». بلوچی گویش های مختلفی دارد که زبان شناسان دو گویش مهم آن یعنی «بلوچی شرقی» و «بلوچی غربی» را پذیرفته اند.
زبان بلوچی علاوه بر دو لهجه اساسی شرقی و غربی، لهجه های فرعی متعدد دیگری نیز دارد نظیر جدگالی، سراوانی، سرحدی، دلگانی، دشتیاری و لاشاری. «در ایران دو گویش بلوچی وجود دارد: گویش شمالی (سرحدی) و گویش جنوبی (مکرانی)». «لهجه شمالی بیشتر در شمال بلوچستان و در نواحی خاش و زاهدان صحبت می شود و «مکرانی» (جنوبی) بیشتر ساکنین سراوان و ایرانشهر و چابهار را تشکیل می دهد. تفاوت لهجه ها به گونه ای است که برای سایر بلوچ ها قابل فهم است.»
لباس زنانه و مردانه بلوچ
پوشاک و لباس بلوچی نیز می تواند برای بررسی قدمت تاریخی این قوم و مطالعات فرهنگی و تبار شناسی مورد توجه قرار گیرد. لباس بلوچی، لباسی است که در یک منطقه بزرگ جغرافیایی از قدیم مورد استفاده مردم بوده است. مناطقی چون ناحیه سیستان و بلوچستان ایران، بخش‌هایی از خراسان (به خصوص جنوب آن)، بخش‌هایی از استان کرمان و هرمزگان، کشورهایی چون پاکستان، هندوستان، افغانستان و ... از جمله نواحی هستند که مردمان ملبس به این لباس را در آن‌ها مشاهده می کنیم. شباهت لباس برخی دیگر از اقوام ایرانی با لباس بلوچ به دلیل ریشه‌های مشترک مردمی، قومی، تبارشناسی، فرهنگی و تاریخی مردم ایران است.
لباس بلوچ ها هم اگرچه طی زمان تغییراتی داشته اما پوشاک ویژه مردم این منطقه هنوز معرف یک قوم اصیل ایرانی است. لباس بلوچ ها هم مردانه و زنانه دارد. لباس مردان بلوچ شامل مواردی است که در زیر به آنها اشاره می شود.

? پاگ : عمامه ای گرد که بر سر می بندند.
? مسر : دستمال سر، شبیه عمامه می بندند.
? کلاه سوپی : عرقچین است و در مسجد و عبادت برسر می گذارند
? چکن دوز : کلاه دست دوزی شده اعیانی
? جامگ : پیراهن مردانه ای است گشاد و جادار
? لنگ : پارچه ای است که به دور گردن می آویزند
? گنج پراک : زیر پیراهن
? پاجامک : شلوار گشاد و چین دار بلوچی است
? سرین بند : کمربندی است پارچه ای برای شلوار
? شال : کت پشمی که زمستان می پوشند
? سواس و پوزا : کفشی است که با برگ خرمای وحشی می بافند
? دوبنده : پاافزاری است که با پوست گاو می سازند
? کوش : کفش چرمی
? کرو : جوراب پشمی برای زمستان
زنان بلوچ اما لباس هایی با تنوع رنگی بالا می پوشندکه این همه سلیقه در انتخاب رنگهای شاد و زیبا حکایت از حس هنر دوستی و زیبایی شناسی این قوم دارد. آنها هم همراه با «جامگ» و «پاحامگ» مردانه که برای پوشش ظرافت و سلیقه زنان تغییراتی داشته اند ، «تکو» (چارقد) و سریگ (روسری) که بزرگتر از چارقد هست به سر می کند. کفش و جوراب زنان نیز همان نام ها را دارد. زنان اهل زیور آلات نیز هستند (گوشواره)، پولک، پولوه، کیگ، پور (سینه ریز)، کید، سربند و مِزبری ؛ زیور آلاتی است که میتوانید به همراه زنان بلوچ مشاهده کنید.
شاید از دید یک فرد غیر بلوچ و یا افرادی که آشنایی با این لباس ندارند، همه این لباس‌ها یک شکل و یکسان دیده شوند و تفاوتی با هم نداشته باشند. اما در واقعیت اینگونه نیست و فرم و ساختار لباس و شلوار نشان دهنده خیلی از چیزها است. به عنوان نمونه نوع پوشش و نوع دوخت اهالی شهرهای مختلف بلوچستان به گونه‌ای است که با دیدن لباس و شلوار، می‌توان پی برد که آن فرد متعلق به کدام شهر، منطقه یا طایفه بلوچ است.
در حال حاضر لباس بلوچی یکی از هنرهایی است که زنده مانده است. دلیل آن هم خود مردم بلوچ هستند که یادگاری زیبا و ارزشمند نیاکان خودشان را حفظ و نگهداری کرده‌اند. این لباس بخشی از هویت، فرهنگ و تاریخ ایرانیان است.
احیای فرهنگی با توجه به لباس اقوام

در اکثر جوامع لباس رسمی مردم، لباس های سنتی آنان است. اعراب، هندی ها، ژاپنی ها، اسپانیایی ها و بسیاری دیگر از اقوام با پوشیدن لباس رسمی خود در مراسم های مهم به نوعی از فرهنگ و ارزشهای خود دفاع و آنها را حفظ می کنند. در کشور ما اما این روحیه بسیار کمرنگ است و لباس رسمی ما لباس رسمی اروپاست.
این مهم اما در طول زمان سبب شده است تا بخش مهمی از فرهنگ ایرانی از دست برود. در این میان شاید بلوچها یکی از معدود اقوامی باشند که در محافل رسمی نیز با لباس محلی ظاهر می شوند. حفظ ارزشهایی نظیر لباس سنتی اقوام یکی از وظایف دولتمردان هر جامعه ای است. حضور صمیمی سردار نقدی - رئیس سازمان بسیج مستضعفین- و غلامعلی حداد عادل رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس با لباس بلوچ در این محفل رسمی و سیاسی حرکتی ارزشمند از سوی یک سیاست مدار متعهد بود؛ کاری که لازم است از سوی سایر فرهنگ سازان و دست اندر کاران فرهنگی جامعه نیز پیگیری شود.

[ سه شنبه 92/2/17 ] [ 8:9 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

خواه بخواهیم در یک جلسه گروهی صحبت کنیم خواه در مقابل یک مخاطب، مجبوریم که در موقعیت های مختلف عمومی صحبت کنیم. در این مقاله سعی داریم راهکارهایی را برای ارائه ی یک سخنرانی خوب و تاثیرگذار به شما معرفی کنیم.

 

اهمیت صحبت در جمع

حتی اگر خیلی نیاز به ارائه در مقابل گروه نداشته باشید، موقعیت های بسیاری وجود دارند که در آنها صحبت کردن خوب در جمع می تواند فرصت های خوب شغلی برایتان به ارمغان بیاورد.
برای مثال ممکن است که شما مجبور باشید در یک کنفرانس در مورد سازمان یا شرکت خود صحبت کنید، بعد از دریافت یک گواهی سخنرانی کنید یا مطالب جدیدی را برای یک گروه آموزش بدهید. هم چنین صحبت کردن در جمع در جنبه های دیگر زندگی هم موثر است. مثلا ممکن است شما مجبور شوید در یک مهمانی در مقابل افراد بسیاری در مورد موضوعاتی صحبت کنید.
همان قدر که صحیت کردن خوب در جمع می تواند درهای بسیاری را به سوی شما بگشاید، مهارت های ضعیف صحبت کردن می تواند آنها را ببندد. برای مثال ممکن است رئیس شما پس از ارائه ضعیف از سوی شما از تصمیم خود برای ترفیع تان منصرف شود.

راهبردهایی برای تبدیل شدن به یک سخنران ماهر

آنچه که درباره ی صحبت کردن در جمع اهمیت دارد این است که یک مهارت قابل یادگیری است.

بنابراین شما می توانید با استفاده از راهبردهای زیر به یک سخنران عالی تبدیل شوید:

1. برنامه ریزی صحیحی داشته باشید: در آغاز مطمئن شوید که برای تعامل خود یک طرح مناسب تهیه کرده اید، مطالب خود را بر اساس اهمیت دسته بندی کنید . استفاده از مثال های کاربردی و جذاب فراموش نشود . خوب است که برای آغاز و پایان صحبتتان یک برنامه ریزی ویژه داشته باشید. در آغاز مطلبی را ارائه دهید که شنوندگان را برای شنیدن مشتاق تر کند و در پایان با پیامی امیدبخش سخنرانی تان را تمام کنید.

2. تمرین: شما نمی توانید به سادگی و بدون تمرین به یک سخنران قوی و تاثیرگذار تبدیل شوید.برای تمرین در جستجوی موقعیت هایی باشید که در مقابل دیگران صحبت کنید. در آغاز می توانید صحبت در جلوی اعضای خانواده، دوستان و سپس مهمانی ها یا گروه ها و انجمن های خودیاری را انتخاب کنید. کم کم سعی کنید موقعیت های دشوارتری را انتخاب کنید. خوب است که پس از سخنرانی از مخاطبان خواهش کنید نظراتشان را به شما ارائه دهند.

3. شنونده های خود را مشارکت دهید: زمانی که صحبت می کنید مخاطبان خود را در بحث شرکت دهید . در جاهایی که مناسب است سوالات هدایت کننده بپرسید و افراد را تشویق به سوال پرسیدن کنید.
به خاطر داشته باشید که برخی از کلمات قدرت شما را به عنوان یک سخنران کاهش می دهد. مثلا عباراتی مثل “من فقط می خواهم بگویم که… “یا “من فکر می کنم که … “اقتدار و اطمینان شما را خدشه دار می کند.
همچنین به ریتم و لحن صحبت خود توجه کنید. اگر عصبی هستید امکان دارد که سریع صحبت کنید. در نتیجه احتمال حذف بعضی از کلمات یا استفاده از کلمات اضافه و بی معنا بیشتر می شود. خودتان را عادت دهید که آرام و شمرده صحبت کنید و با نفس عمیق خودتان را آرام کنید. نگران پراکندگی افکارتان نباشید. مکث ها یک بخش مهم از مکالمه هستند و باعث می شوند شما مطمئن، طبیعی و مقتدر به نظر برسید.
در نهایت از اینکه کلمه به کلمه از روی یادداشت هایتان بخوانید اجتناب کنید. به جای آن فهرستی از نکات مهم صحبتتان را روی کاغذهای کوچک یادداشت و سعی کنید که مطالب اصلی تان را به خاطر بسپارید.

4. به زبان بدن خود توجه کنید: اگر شما نسبت به خودتان آگاه نیستید زبان بدنتان نشانه های ثابتی در مورد حالت درونی شما به مخاطبا ن ارائه خواهد داد. اگر عصبی هستید یا به آنچه که می گویید اعتقاد ندارید، مخاطبان شما به زودی متوجه خواهند شد.
محکم بایستید، نفس های عمیق بکشید، در چشمان مخاطبان نگاه کنید و لبخند بزنید. روی یک پا تکیه نکنید و ژست هایی که غیر طبیعی به نظر می رسند را به کار نبرید.
به جای ایستادن پشت تریبون بهتر است که در اطراف قدم بزنید. این حرکت و انرژی در صدای شما هم جاری خواهد شد و شما را فعال تر و تاثیرگذارتر خواهد کرد.

5. مثبت بیندیشید: تفکر مثبت تاثیر ویژه ای بر موفقیت شما در ارتباط خواهد گذاشت. زیرا باعث می شود که قوی تر به نظر برسید. ترس باعث می شود که در یک چرخه ی گفت و گوی منفی با خود گرفتار شوید. جملاتی مثل “من هرگز در این کار موفق نمی شوم” اعتماد به نفس شما را کاهش و احتمال این که این افکار به واقعیت تبدیل بشوند را افزایش می دهند. بنابر این قبل از سخنرانی تجسم کنید که یک ارائه ی موفق داشته اید و از این که توانسته اید تاثیر مثبتی روی دیگران بگذارید بسیار خوشحال هستید.

6. مقابله با اضطراب: ممکن است قبل از سخنرانی استرس داشته باشید. در این مواقع بهتر است که فکر کردن در مورد خود، عصبی بودنتان و ترس تان را متوقف کنید. به جای آن روی مخاطبان تمرکز کنید. به یاد داشته باشید که شما تلاش می کنید به آنها کمک کنید یا به آنها آموزش دهید و پیام شما بسیار مهم تر از ترس تان است. به جای خودتان روی خواسته ها و نیازهای مخاطبان تمرکز کنید.
اگر زمان اجازه می دهد قبل از سخنرانی تمرینات تنفس عمیق را برای آرام شدن ضربان قلب و اکسیژن رسانی به بدن انجام دهید.
اگرچه ممکن است تعداد مخاطبان شما بیش از صد نفر باشد فکر کنید که فقط برای یک نفر صحبت می کنید. بهتر است روی چهره هایی که دوستانه تر هستند تمرکز کنید.

7. فیلم سخنرانی های خود را تماشا کنید: شما می توانید با دیدن فیلم سخنرانی ها و ارزیابی خودتان عملکردتان را ارتقا دهید.
به تکیه کلام های خود توجه کنید. به زبان بدن خود نگاه کنید. آیا خودتان را جمع کرده اید؟ به تریبون تکیه داده اید؟ آیا به مخاطبان نگاه می کنید؟ آیا لبخند می زنید؟ چقدر طبیعی به نظر می رسید؟

در نهایت دقت کنید که چگونه اتفاقات غیر منتظره را هدایت می کنید، مثلا یک عطسه یا سوال یک مخاطب که برای آن آماده نیستید. آیا تعجب می کنید یا نگران می شوید؟ اگر بله تمرین کنید که در موقعیت های بعدی این اتفاقات را به آرامی مدیریت کنید.


[ چهارشنبه 92/2/11 ] [ 7:26 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

 

اندیشیدن تا زمانی که با عمل همراه نباشد , خلاقانه نیست . استون



اگربه خاموش کردن آتش میروی، لباس علفی برتن مکن . مثل چینی

 

به قضاون عمل بس نکن . ببین انگیزه عمل چه بود تا هر کس چنانکه هست خود را بتو بنماید . کنفوسیوس



بدتر از برترهم وجود دارد و آن انتظار بدتراست. ژیلبربرون

 

آموزگاری ، عشق است چنین جایگاهی هیچگاه به دست غیر مباد. ارد بزرگ



ثروت دانا ، همان علم و دانش اوست. پاسکال

 

تصور ذهنی ، یکی از نیرومند ترین و موثرترین راهکارها برای تحقق هر چیزی است . وین دایر



هدف مدنیت ، رفاه و آسایش مردم است. بالزاک

 

ستایش ، هنگام نو رُستن را . ارد بزرگ



کسی که ثروتی ندارد ، خود را دارد. فرانکلین

 

رنج از خواسته ها سرچشمه می گیرد . وین دایر



زیاد زیستن تقریبا آرزوی همه می باشد ولی خوب زیستن آرمان یک عده معدود. هیوز

 

ارزش پیمان شکن ، باندازه کفن هم نیست . ارد بزرگ



هیچ یک از تمایلات نفس انسانی خطرناکتر از تمایل به تنبلی نیست . اسمایلز

 

یکی از بهترین کارها برای رها شدن از وابستگی ها ، این است که به انبار یا کمدهای تان بروید و همه چیزهایی را که استفاده نمی کنید به دیگری بدهید بگذارید بچه ها هم در این کار مشارکت کنند . وین دایر



زیبایی ناپایدار و فضیلت جاودانه است . گوته

 

کسی که بدگویی می کند خواری را به جان می خرد . ارد بزرگ



مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدست‌آورید وگرنه ناچار خواهید بود چیزهایی را که بدست آورده‌اید دوست داشته‌باشید. جرج برنارد شاو

 

دانش بی اندیشه دام است و اندیشه بی دانش بلا . کنفوسیوس



دنیا را نگه‌دارید. می‌خواهم پیاده شوم. آنتونی نیولی

 

بن و ریشه هستی مانند گردونه ای دوار است که همه چیز را گرد رسم کرده است برسان : گردش روزها ، چرخش اختران و ستارگان ، چرخش آب بر روی زمین ، زایش و مرگ ، نیکی و
بدی ، گردش خون در بدن ، حرکت اتم و … ارد بزرگ



من از عشق بدم می آید ، برای اینکه یک بار عاشق شدم و مادرم را فراموش کردم . مارک تواین

 

مرد بزرگ یکطرفه قضاوت نمی کند . کنفوسیوس



کسی که همیشه می خواهد اشتباه دیگران را ثابت کند , آنها را از خود دور می کند . ناپلئون هیل

 

آنکه همیشه لبخندی بر لب دارد شادی را به همگان هدیه می دهد . ارد بزرگ



اندیشیدن تا زمانی که با عمل همراه نباشد , خلاقانه نیست . استون

 

همه روز ما ، با اندیشه ما شکل می یابد نکته این است : " به چه فکر می اندیشی ؟ " . وین دایر



بزرگترین اشتباهی که کسی مرتکب می شود , این است که دائم از اشتباه کردن بترسد . آلبرت هوبارد

 

شایستگان آنانی هستند که آفریننده و منجی اند . ارد بزرگ



هر چه موانع جدی تر و سخت تر باشد , لذت تلاش و پیروزی بیشتر است . اریک باتروورت
+ نوشته شده در  شنبه سوم مهر 1389ساعت 1:23  توسط love  |  نظر بدهید

آنکه بیش ا ز اندازه محتاط است بسیار کم کار انجام میدهد. شیللر



احمق هیچوقت سعادتمند نمی شود. سیسرون

 

نبخشیدن ، شکست در ادراک کارکرد جهان و سازگاری تو با کل آن است . وین دایر



از اشتباهات خود و دیگران عبرت بگیر . بزرگمهر حکیم

 

بزرگداشت توان نیروهای جوان را نیز دو چندان می کند . ارد بزرگ



خطاهای دیگران را، چون خطای خویش ، تحمل کن. فنلن

 

نادار باش و خرسند . دارا باش فروتن .  کنفوسیوس



تنها سکوت است که می تواند ما را به معرفت برساند. رادها کریشنان

 

نامدار کهن اسطوره و راهبر دوران هاست ، سرشت او با خوی مردم سرزمین خویش همگون است نه با سرشت فرمانروایان . ارد بزرگ



بزرگترین عیب آن است که از عیب خویش آگاه نباشیم . کارلایل

 

مرد بزرگ از پرخوری پرهیز می کند . کنفوسیوس



من بیش ازهر چیز ، اعتقاد دارم که آنچه سرنوشت ما را تعیین می کند ، شرایط زندگیمان نیست ، بلکه تصمیمهای ماست. آنتونی رابینز

 

آنکه خودخواه است توان ستایشگری و مهرورزی ندارد او بسیار تنهاست . ارد بزرگ



هر شروع دوباره ، هر رشد و تحول درونی و هر تغییر مسیری که همواره از عشق و نیاز و گرایش درونی آغاز شده باشد به سمت حقیقت ، خوشحالی ، خوشبختی و آزادی بیشتر است . باربارا دی آنجلیس

 

آزادترین انسانهای روی زمین کسانی اند ، که از آرامش درونی بر خوردارند . وین دایر



نزدیک ترین چیزها مرگ و دورترین چیزها آرزوهاست. سقراط

 

خود کامگان در ژرفنای وجود خویش گم می شوند . ارد بزرگ



علم و دانش کلیدی است که تمام درها باآن باز می شوند. آناتول فرانس

 

هر چیزی که اتفاق می افتد باید حادث شود . وین دایر



برای اینکه دانش ملکه شود، تعلیم کافی نیست ، عمل لازم است. برنادشاو

 

خوی مهربان ، ریشه در طبیعت گل ها دارد . ارد بزرگ



استراحت خوب ، بهتر از غذای خوب است . ویکتور پوشه

 

راستی و درستکاری را برترین جا بگذار . کنفوسیوس



دنیا سراسر زیبائی وجمال است و ما کمتر متوجه آن هستیم. پاسکال

 

بزرگترین فر و داشته بی باکان روزگار ، دلهایست که به آنها امید بسته اند . ارد بزرگ



هرکس تاریخ بداند ، هم در گذشته زندگی می کند و هم در حال . آلفرد روزنبرگ

 

از اینکه تو را نمی شناسند غم مخور . به این بیندیش که چرا تو مردم را نمی شناسی . کنفوسیوس



راز سعادت در این است که کاری که به تو واگذارشده دوست بداری. هاکسلی

 

پیوند از پس تنهایی رخ می دهد ، ارزش می یابد و توان را چندین برابر می کند ، پس باید هر پیوند پاکی را شاد باش گفت . ارد بزرگ



سند پاره میشود، قول پاره نمیشود. مثل آلمانی



تنها به قانون حکومت کردن و قانون را به کیفر مجرا داشتن مردم را حیله و بیننگی آموختن است . کنفوسیوس



طبیعت درمقابل عهد وپیمان بشری بی اعتناست. جورج نیکولا

 

خاموشی بیشه نبرد ، فریادها در سینه دارد . ارد بزرگ



درمیان ملکات ذهنی حافظه بیش ازهمه می شکفد و پیش ا زهمه می میرد. کولتون

 

تلاش نکن تا چیزی را بخواهی ، فقط لازم است راضی و پذیرا باشیی . وین دایر



آنکه بیش ا ز اندازه محتاط است بسیار کم کار انجام میدهد. شیللر

 

اندیشمندان را شاید بتوان نادیده گرفت و یا بزور خفه شان نمود ! اما تاریخ ، گواه هزاران سال فریاد رسای آنان بوده و هست . ارد بزرگ
+ نوشته شده در  شنبه سوم مهر 1389ساعت 1:22  توسط love  |  نظر بدهید

پشیمانی که ما را به راه راست نکشاند ، هیچ ارزشی ندارد . ارد بزرگ


خود را در حالت تسلط بر حوادث ببینید، بشنوید، و احساس کنید. تا اینکه احساسی از اعتماد بصورت شرطی در شما بوجود آید و یقین کنید که با اعتماد به نفس و قدرت می توانید با هر اتفاقی مقابله کنید. آنتونی رابینز

 

روزهای سخت گامهای آینده ما را استوارتر و تندتر می کند . ارد بزرگ



تمامی روابط شما از عشق خواهد درخشید . باربارا دی آنجلیس

 

جسم مانند شفا دهنده بزرگی است . این موجود کامل و شکوهمند در بسیاری موارد می تواند خود را هم شفا دهد . وین دایر



تکرار مادر مهارت هاست . دیل کارنگی

 

برای رسیدن به بلندای بخشندگی باید از آز وجود خویش بگذری . ارد بزرگ



به زبانت اجازه نده قبل از اندیشه ات به راه افتد. ناپلئون

 

اگر براه خطا رفتی از برگشتن مترس . کنفوسیوس



تنها موسیقی مرا به شناسائی خداوند راهنمائی کرد. دوموسویه

 

ریشه رشد تبهکاری در امنیت بزهکار است . ارد بزرگ



بهترین انسان کسی است که در حق همه نیکی کند . کنفوسیوس

 

پسر یکه سه سال بجای پای پدر قدم بگذارد حق گزار و وظیفه شناس است .  کنفوسیوس



وظیفه ای را که از همه به شما نزدیک تر است انجام دهید. گوته

 

همسران ، اگر رازهای زندگی خویش را بیرون نبرند خیلی کمتر به غم جدایی گرفتار آیند . ارد بزرگ



حاصل من از فضل فقط این شدکه بر جهل خود دانا شوم. بقراط

 

طبیعی رفتار کردن بهترین شیوه آداب دانی است . کنفوسیوس



آن کس که ارده و استقامت دارد، روی شکست نمی بیند. مترلینگ

 

نکات سخت هم اساسی ساده دارند . ارد بزرگ



بهترین وسیله برای جلب محبت دیگران ، نیکی در باره آنها ست. روسو

 

عشق و پذیرش بی قید و شرط خود را نثار دیگران کنید و ببینید چه می شود . وین دایر



کمال هنر در نهان داشتن هنر است . کینتلین

 

گام نهادن بر نوک کوه وجود ، بسیار سخت تر از هر کار دیگریست . ارد بزرگ



رمز موفقیت در ثبات قدم نهفته است . بنجامین

 

مرد بزرگ اگر وقار و خویشتن داری را فرو بگذارد احترام و خرد خویش را از دست می دهد . کنفوسیوس



برای اینکه بشر بتواند در دنیا خوشبخت زندگی کند باید از قسمتی از توقعات خود بکاهد. شامفور

[ سه شنبه 92/2/10 ] [ 10:14 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]


در دنیای امروز افراد بشر علاوه بر مشکلات روزمره زندگی خویش گهگاهی با حوادث و بلایای طبیعی روبرو می شوند. همان گونه که نسل‏های پیشین انسانی در طول تاریخ یکی پس از دیگری با این بلایا و حوادث طبیعی از قبیل: زلزله، گردباد، فوران آتشفشان، سونامی (امواج ناشی از زلزله دریایی)، حریق جنگل، سیل، رانش زمین و خشکسالی روبرو و از پیامدهای آن در رنج و عذاب بوده اند.
اکنون اگر چه بشر یاد گرفته تا حدودی با این مشکلات کنار بیاید اما هرگز قادر به حذف و یا حتی کنترل قطعی آنها نبوده و نیست و این حوادث همچنان علاوه بر آسیب رساندن به محیط زیست، منجر به ایجاد خسارت و تلفات غم انگیز انسانی و غیرانسانی (طبیعی، اقتصادی، و اجتماعی) می شود و گاهی عمق و تاثیر این حوادث به قدری وسیع است که هیچ قدرتی را یارای مقابله با آن نیست. به طور مثال می توان به زلزله و طوفان‏های اخیر جهان اشاره کرد که در ابتدای قرن بیست و یکم بزرگترین فاجعه بشری را به وجود آوردند و اثرات ناگوار و عمیقی را در بسیاری از کشورها بر جای گذاشتند که فقط با نگاه به آثار مخرب حوادثی از این قبیل: زلزله بم، زلزله جزیره سوماترای اندونزی و طوفان شدید "کاترینا" و زلزله شدیدی که به قدرت 6.7 در مقیاس ریشتر بخش‏هایی از مظفرآباد پاکستان و بخش کشمیر هند و افغانستان را لرزاند می توانیم بزرگی و شدت زلزله آخرت را مجسم کنیم. هر چند که زلزله قیامت و تصور خسارت و عواقب آن از قدرت ادراک ما خارج است، اما بدون شک زلزله از بزرگترین نشانه های قیامت محسوب می شود که علاوه بر اسباب ظاهری و دنیوی اش، علامت عذاب و عتاب الهی است. همانطور که خداوند متعال در سوره حج می فرماید: «یا آیها الذین اتقوا ربکم إن زلزلة الساعة شئ عظیم.»
اینجاست که می فهمیم زلزله های کوچک دنیوی یادآور زلزله بزرگ قیامت هستند و از آنجائی که بلایای طبیعی، باطن انسان را بیدار و او را وادار می سازند تا قبل از دچار شدن به چنین فجایعی به تحلیل رابطه موجود بین عوامل مادی و معنوی این حوادث بپردازند که آیا اسباب واقعی این حوادث چیست؟ و آیا آدمی می تواند با اعمال خویش در پدید آمدن یا نیامدن این بلایای طبیعی دخیل باشد؟ و آیا اینکه چه عامل و یا حکمتی می تواند در چنین حوادث دهشتناکی دخیل باشند؟ تلاش نمودیم تا پاسخی هر چند کوتاه بر این قبیل سؤالات و تحلیل رابطه عمل انسان با حوادث غیرمترقبه طبیعی از جمله زلزله بیابیم. باشد که با توکل به خداوند متعال، دیدگاه خاص و راهی روشن و راهکاری سودمند ارائه بدهیم و بشر را به سوی هدف انسانی اش که رسیدن به کمال دنیوی و اخروی است راهنمایی کنیم. (إن شاء الله)
اگر بخواهیم به شناسایی علل زلزله بپردازیم و عوامل آن را بشناسیم علاوه از بررسی عوامل طبیعی و علمی زلزله می توانیم با رجوع به بهترین، کامل‏ترین و مطمئن ترین منابع موجود، یعنی قرآ ن و احادیث گهربار نبوی- صلی الله علیه وسلم-، به علل حقیقی زلزله پی ببریم. چرا که خداوند متعال در سوره توبه آیه 7 می فرماید: «ما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا أنفسهم یظلمون»
مطالعه اقوام مختلف در قرآن و نگاهی کوتاه به احادیث رسول الله- صلی الله علیه وسلم) این نکته را برای ما روشن می سازد که علت حقیقی و اساسی تمام گرفتاری‏ها و حوادث تلخ که بر بشریت فرود می آید در واقع اعمال و کردار بد خود آنان است و به طور کلی در قرآن بنا بر آی? شریف? «فکیف إذا أصابتهم مصیبة بما قدمت أیدیهم» «گناه» علت اصلی بلایا و مصیبت معرفی شده است.
از نظر مادی و علمی زلزله به عنوان یک پدیده طبیعی عبارت از لرزش‏هایی است که در اثر شکستن و حرکت تند و سریع قطعات شکسته شده در سنگ‏های پوسته زمین رخ می دهد. این امر موجب گشته تا زمین مقداری انرژی از خود آزاد کند که اگر مقدار انرژی آزاد شده زیاد باشد محل وقوع شکستگی ها ویران می شود و محیط اطراف آن به طور وحشتناکی می لرزد. لرزش‏های حاصل از گسیختگی‏های ناگهانی در داخل و سطح زمین، به صورت امواجی با سرعت‏های متفاوتی منتشر می شوند و نقاط دوردست را طولانی تر از نقاط نزدیک به محل حادثه می لرزاند. بنابراین شدت و ضعف زلزله به دوری و نزدیکی نقاط نسبت به محل وقوع آن (به نقاطی که این ارتعاشات در ان نقاط به وسیله لرزه نگارها قابل ثبت هستند و کسی در آن نقاط زندگی نمی کند تا آن را احساس کند) مربوط است. تعداد زلزله هایی که در سال رخ می دهد یک میلیون و اندی می باشد که اکثر آنها به دلیل کمی مقیاسشان از چهار ریشتر و یا واقع شدن در مناطق غیرمسکونی احساس نمی شوند، مگر زلزله هایی که مقیاس آنها به چهار ریشتر و یا بیشتر از آن برسد و اثر تخریبی وسیعی داشته باشد و یا اینکه در مناطق مسکونی زمین رخ دهد که در این صورت عموماً خرابی ساختمان‏ها، آتش سوزی، شکاف برداشتن زمین، ایجاد لرزش و جابجایی در بعضی از قسمت‏های پوسته زمین همراهند. امروزه علت اصلی بروز زلزله را نیروهایی می دانند که از بیرون و درون زمین نشأت می گیرند و پس از تجمع، باعث شکسته شدن ناگهانی لایه های سنگی بالای خود می شوند و در این لحظه انرژی آزاد می شود و باعث وجود زلزله می شود. البته این نتیجه گیری حاصل مشاهدات و بررسی سنگ‏های تشکیل دهنده پوسته زمین در نقاط مختلف زمین است. [جغرافیای عمومی سال چهارم متوسطه (انسانی)، چاپ سال 73، ص 90 - زلزله چرا؟ نوشته میرستار مهدی‏زاده، ص 57]
قرآن کریم با عبارت‏های گوناگون گناه و کردار بد مردم را مستقیما عامل بلا و عذاب معرفی می کند و این در مکتب قرآن اصلی استوار است که همه مسلمین کما بیش با این اصل آشنا هستند و می دانند اگر جامعه ای مرتکب گناه و فساد شود خود را در معرض انواع عذاب‏ها و انتقام‏های الهی قرار می دهد و بدون شک مستحق عذاب می شود. چنانچه در ترجمه آیات 96 تا 100 سوره اعراف آمده است: «اگر اهل آبادی‏‎ها ایمان آورده و از گناهان پروا کنند حتما برایشان برکت‏هایی از آسمان و زمین می گشائیم. ولی تکذیب کردند و ما برای اعمالشان گرفتارشان کردیم. آیا اهل آبادی‏ها ایمن هستند که (زلزله و بلا) چنان غافلگیرانه آنها را دریابد که شب در خوابند؟ و آیا ایمن هستند که عذاب آنها را روز هنگامی که مشغول بازی هستند (انواع بازی مثل بازیگری برای فیلم، فوتبال، دنیا و هر نوع مشغولیتی که باعث غفلت از خدا شود) دریابد؟ آیا از تدبیر خداوند ایمن هستند؟ از تدبیر خدا ایمن نمی شوند مگر قوم زیانکاران. آیا به آنانی که زمین را بعد از دیگران به ارث می برند نرسیده که اگر بخواهیم آنان را نیز در مقابل گناهانشان مورد اصابت بلا قرار می دهیم و بر قلبهایشان مهر می زنیم، پس نمی شنوند.»
پس زلزله هشدار و عذاب خدای رحمان است بر گناهکاران و مکارانی که تا کنون گوش شنیدن نداشته اند تا شاید با چشیدن آن بیدار گردند.
در سوره نحل آیه 26 آمده است: «قد مکر الذین من قبلهم فأتی الله بنیانهم من القواعد فخر علیهم السقف من فوقهم و أتاهم العذاب من حیث لا یشعرون» (به یقین پیشینیان مکر کردند پس خداوند بنیادشان را از پایه برانداخت و سقف بر سرشان فرو ریخت و عذاب از جایی بر سرشان آمد که نمی دانستند (انتظارش را نداشتند).)
و همانطور که گفتیم در آیات زیادی عامل اصلی حوادث و بلایای طبیعی کردار بد و گناه گناهکاران جامعه معرفی شده است.
در سوره عنکبوت در قسمتی از آیه 45 آمده است: «فکلا أخذنا بذنبه» (همه هلاک شدگان را فقط برای گناهانشان گرفتیم.)
در آیه 11 سوره مُلک آمده است: «فاعترفوا بذنبهم فسحقا لاصحاب السعیر» (بعد از هلاکت به گناه خود اعتراف کردند پس کوبیده و دور باد اصحاب سعیر.)
نه تنها در این آیات بلکه در آیات متعددی از قرآن "گناه" علت عذاب الهی قرار داده شده است و آنچه باعث تغییر بنیادین امت‏ها می گردد همانا گناه و کردار بد خود آنان است، و اگر امروز هم در جامعه گناه به صورت عمومی مشاهده شود باعث نزول عذاب خداوند خواهد بود. هدف خداوند از فرو فرستادن عذاب دنیوی آگاه کردن گناهکاران است تا بعد از مشاهده آن باعث توبه و بازگشتشان به سوی خدا باشد.
نکته قابل تأمل دیگری که وجود دارد انتقاد خداوند از عکس العمل برخی مردم به هنگام گرفتاری است، چنانچه خداوند متعال می فرماید:
«وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذَا هُمْ یَقْنَطُونَ» [روم: 36] (وقتی برای مردم بدی و گرفتاری روی می دهد در اثر آنچه که دستانشان پییش فرستاده است، می بینی که در آن هنگام مأیوس می شوند.) آنان به جای آنکه مرگ را یادآور شوند و با مشغول شدن به امور آخرت، در مقابل قدرت باریتعالی سر تسلیم فرود آورده و صبر کنند سر ناسازگاری بنا می نهند و فراموش می کنند که بلایای طبیعی هشدار و تذکری است برای بازگشت آنها از گناه، نه دوام سرکشی و سوء استفاده شان از الطالف و عنایت خداوند عز و جل.
بعد از مشاهده دلایلی از قرآن مجید جا دارد که همه مردم از جان و دل فقط خداوند را فرمانروای عظیم جهان بدانند و همواره به حمد و ثنای او مشغول باشند و بدانند که علت زلزله، نه خداست و نه طبیعت، بلکه تنها عامل آن انجام گناه و زمینه آن است، و این امر مستلزم آن است که همه داعیان اسلام به وظیفه پیامبرگونه خود در راستای تصحیح عقیده مردم به طور کامل عمل کنند.
با مطالعه قرآن مجید گاهی به سرگذشت اقوامی بر می خوریم که به علت انجام اعمال خلاف شرع با زلزله یا عذاب‏هایی مانند آن نابود شده اند و بیشتر این داستان‏ها در دو سوره "هود" و "عنکبوت" آمده است که ما بالاختصار به ذکر بعضی از آنان می پردازیم.
خداوند رحمن سرگذشت قوم لوط -علیه السلام- را در سوره هود بیان داشته اند. حضرت لوط که پسر هارون و برادرزاده حضرت ابراهیم- علیهم السلام- بودند از سوی خداوند به سوی قومش فرستاده شد. ایشان بعد از سی سال که قومش را دعوت داد تعداد اندکی ایمان آورده و اکثرشان با بی توجهی به اوامر الهی به کار خلاف عفت و فطرت بشریِ لواط مبادرت می ورزیدند. وقتی امیدی برای اصلاح قوم لوط باقی نماند خداوند به جبرئیل دستور داد تا شهر قوم لوط را از جا برکند و بالا ببرد حتی که حضرت جبرئیل می فرماید زوز? سگ‏ها و آواز خروس‏ها را اهل آسمان می شنیدند و سپس آن را واژگون ساخت و خداوند بر آنها سنگ‏هایی از جهنم بارانید و همه هلاک شدند تا درس عبرتی باشد برای کسانی که از روی خرد عمل می کنند.
شدت برخورد این شهر به حدی بوده است که در محل آن دریایی از آب غیرمعمول از زمین خارج گشت. امروزه این محل به نام "بحر المیت" که در کشور اردن کنونی قرار دارد مشهور است و هیچ موجود زنده ای از میلیون‏ها جانور دریایی در این دریا به علت شوری بیش از حد و غیرطبیعی این آب زندگی نمی کند.
خداوند در سوره هود به ذکر داستان شعیب و قومش نیز پرداخته است؛ «و إلی مدین أخاهم شعیبا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من إله غیره و لا تنقصوا المکیال و المیزان...»
(شعیب را به سوی قوم مدین فرستادیم که از خود آنها بود. (شعیب بدیشان) گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید (و بدانید که) جز او معبودی وجود ندارد و از پیمانه و ترازو مکاهید، من شما را بی نیاز (از کاستن مقادیر و اوزان) می بینم و شایسته نیست با وجود ثروتمندی از چیزهای مردم بدزدید و کم‏فروشی کنید. اگر ایمان نیاورید و شکر نعمت را به جا نیاورید من بر شما از عذاب روز فراگیر می ترسم.»
در آیه دیگری از قرآن در نتیجه کم فروشی و عدم وفا به کیل (وزن) بر آنها زلزله به صورت عذاب نازل شده است؛ «فکذبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فی دارهم جاثمین» (او را تکذیب کردند و زلزله آنها را فرا گرفت و صبح کردند در حالی که در خانه هایشان (کالبدهای بی جانی) به رو افتاده بودند.)
به همین صورت اقوام دیگری همچون قوم نوح که پیامبرشان را تکذیب کردند و یا قوم صالح که علاوه از تکذیب پیامبرشان مبادرت به کشتن شتری که خداوند به صورت معجزه به سوی آنان فرستاده بود کردند، از سوی خداوند دچار عذاب شدند.
در تمامی این آیات و آیات دیگر که در جاهای مختلف قرآن به تفصیل هلاکت اقوام پیشین می پردازد این نکته وجود دارد که خداوند ارسال عذاب‏ها منجمله زلزله را به خود و به سبب کردار غیرقابل قبول انسانها نسبت می دهد و عامل اصلی آن را انجام گناه و معصیت برشمرده است. بدون شک بیان این واقعات داستان‏سرایی از سوی خداوند نبوده است بلکه هدف اصلی آن عبرت انسان‏ها بوده تا با بررسی اقوام گذشته راه درست زیستن را بیاموزند. پس جا دارد که از سرگذشت تلخ آنان درس گرفته و با توبه و اصلاح کردار خویش برای جلب رضای الله تعالی تلاش نمائیم.
عوامل بسیاری از عذاب‏ها و گرفتاری‏های بشر در احادیث و روایات بی شماری از رسول اکرم- صلی الله علیه وسلم- و صحابه- رضی الله عنهم- وارد شده است که به اختصار نمونه ای از آن را بیان می کنیم.
در حدیثی حضرت رسول اکرم- صلی الله علیه وسلم- خطاب به مهاجرین فرمودند: «ای گروه مهاجرین! پنج حالت هستند که من پناه می خواهم که شما به آن مبتلا گردید:
1- هرگاه قومی آشکارا مرتکب عمل فحشا و بی حیایی شود در میانشان بیماری طاعون و بیماری‏های دیگری که در گذشتگان نبوده است (مثل ایدز) شیوع پیدا می کند؛
2- هرگاه ملتی در وزن و پیمانه کمی کند (کم فروشی نماید) به قحط سالی و تنگدستی و ظلم حکام مبتلا می گردد؛
3- هرگاه قومی از ادای زکات امتناع ورزد از باریدن محروم می شوند و اگر حیوانات نمی بودند اصلا باران نمی بارید؛
4- هرگاه قومی عهد خدا و رسولش را بشکند خداوند متعال دشمنی بیگانه را بر آنها مسلط می کند که دارایی آنها را (به زور و چپاول) می برد؛
5- هرگاه رهبران و پیشوایان، کتاب خداوند را پیاده نکنند و آنچه را که خداوند نازل کرده اختیار ننمایند خداوند متعال (وحدت‏شان را از بین می برد و) در میانشان جنگ و اختلاف می اندازد.» [سعادت و شقاوت در پرتوی اعمال، تالیف: علامه اشرفعلی تهانوی، ترجمه: مولانا محمد قاسم قاسمی، ص: 23،22]
در روایتی از ابن ابی الدنیا آمده است که شخصی از حضرت عایشه- رضی الله عنها- درباره زلزله سؤال کرد؛ حضرت عائشه- رضی الله عنها- فرمود: هرگاه مردم زنا را به عنوان یک امر مباح (جایز) علنا انجام بدهند و مشروب بنوشند و موسیقی بزنند آنگاه است که الله تعالی در آسمان به غیرت می آید و به زمین دستور می دهد که اینها را زیر و رو کن.
روایت شده است که حضرت عبدالله بن عمر- رضی الله عنهما- در نقاط مختلف قلمروی خود نامه هایی بدین شرح ارسال کرد:
«... آگاه باشید که زلزله در زمین علامت عقاب و عذاب الهی است. من به مردم کلیه شهرها ابلاغ می کنم که در تاریخ فلان از ماه فلان بیرون بروند و دعا و تضرع نمایند و هر کس پولی دارد در راه الله انفاق کند......»
قانون طبیعی خداوند است که با نزول عذاب، گنهکاران و بی گناهان با هم دچار آن می شوند، مگر تعداد معدودی که به سبب مبارزه جدی با گناه، خداوند آنها را محفوظ می دارند. پس به طور کلی می توان افراد جامعه را به چهار دسته تقسیم کرد:
1- گناهکارانی که عامل اصلی نزول بلا و قهر الهی هستند؛
2- بی گناهانی که از ارتکاب گناه راضی هستند و گناه گناهکاران آنان را ناراحت نمی کند؛
3- بی گناهانی که راضی به گناه دیگران نیستند ولی برای ریشه کنی گناه هیچ گونه مبارزه جدی نمی کنند؛
(همه این سه گروه هنگام عذاب دچار مصیبت می شوند.)
4- بی گناهانی که در قبال گناه به مخالفت برمی خیزند. این گروه خود را از گناه حفاظت کرده و امر به معروف و نهی از منکر می کنند. آنان مومنان واقعی هستند و از عذاب الهی محفوظ می مانند و اگر هنگام عذاب دچار حادثه ای شوند رحمت خداوند شامل حالشان شده و شهید می گردند.
پس بلا هنگام نزول عذاب عمومی است. گناهکاران و کسانی که در راه امر به معروف کاری انجام نمی دهند دچار آن خواهند شد و عده ای از خوبان نیز که دچار حوادث آن می شوند مسئولیت آنان بر عهده گناهکاران خواهد بود. [زلزله چرا؟ ص: 33،183]
قرآن کریم برای نجات از عذاب و زلزله عوامل بسیاری را معرفی کرده است که مهمترین آنها عبارتند از:
1- یادآوری و اعتراف به گناه و توبه و رجوع به بارگاه الهی. همانگونه که حضرت یونس- علیه السلام- به هنگام گرفتار شدن در شکم ماهی این کار را انجام دادند؛
2- ایمان راستین به الله و دینش و عمل نمودن به قوانین الهی. همانگونه که حضرت یونس، حضرت نوح، حضرت لوط و بسیاری از پیامبران دیگر- علیهم السلام- و مومنینی که به دین الهی ایمان آوردند به همراه آنان نجات یافتند؛
3- تقوا، یعنی خودنگهداری از گناهی که اکثر جامعه در آن غرق است. قرآن در جاهای متعدد تقوا را عامل نجات دانسته است؛ «و أنجینا الذین آمنوا و کانوا یتقون» [نمل: 53]؛
4- دعای خالصانه. مانند دعای حضرت یونس- علیه السلام-؛
5- امر به معروف و نهی از منکر. در قرآن مجید بیشترین سفارش‏ها پیرامون دو امر واجب امر به معروف و نهی از منکر آمده است. اساس امر نمودن فرد گناهکار به اصلاح و نهی او از گناه، یعنی نجات گناهکار و نجات گناهکار یعنی نجات جامعه. خداوند می فرماید: «فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ أَنجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ» [اعراف: 165] (وقتی آنچه را یادآور شده بودند فراموش کردند، آنهایی را نجات دادیم که از بدی نهی می کردند.)
بنا بر این می توان نتیجه گرفت که ترک تمامی عوامل زلزله و توجه به عوامل نجات بخش می تواند سبب رفع زلزله و بلایای طبیعی باشد و نه علم و پیشرفت و تکنولوژی و نه هیچ قدرت دیگری را یارای مقابله و جلوگیری از زلزله و حوادث غیرمترقب? طبیعی نیست، و فقط ایمان و یقین به خداست که نه تنها مصائب را دور می کند بلکه به جای آن باعث جلب خیرات می گردد؛ «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ» [اعراف: 96] (اگر اهل آبادی‏ها ایمان آورده و از گناهان پروا کنند حتما برایشان برکت‏هایی از آسمان و زمین می گشائیم ولی تکذیب کردند و ما به سبب اعمالشان گرفتارشان کردیم.)
پس ای برادر و خواهر مسلمان! بیاید تا با ایمان و تقوای راستین راه مصلحان و بندگان نیک خدا را در پیش بگیریم و با بیرون کشیدن خود از منجلات شرک و کفر و فسق و فجور، رو به درگاه احدیت نمائیم و از صمیم قلب از کردار ناشایست خویش توبه کرده و با تمسک جستن به قوانین الهی خواستار رحمت او باشیم تا ما را از رسوایی و هلاکت مصون دارد.


[ یکشنبه 92/2/1 ] [ 9:41 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب