بلوچستان | ||
استان سیستان و بلوچستان دارای آب و هوای خشک و گرم است و مردم آن به دو دسته ساکن و عشایر که ایلات بلوچ را تشکیل می دهند و غیر ساکن هستند، تقسیم می شوند. [ دوشنبه 91/4/26 ] [ 9:22 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
در بلوچستان «ذات» تعیین کننده پایگاه اجتماعى افراد و گروههاست. ذات در اصل همان اصل و نسب است. هویّت یک فرد وابسته به ذاتى است که در آن متولد شده و زندگى مىکند. بطور کلى هر فرد بلوچ از هنگام تولد، یک وابستگى ذهنى به ذاتى مشخص دارد و در نتیجه آن هیچگاه خویشتن را تنها و بىکس احساس نمىکند، چرا که اساس تشکیل ذات، خون مشترکى است که در رگهاى افراد وابسته به آن جریان دارد و نتیجه این اشتراک خون، چیزى جز تعصب نژادى نیست. تعصب نژادى چنان در بین بلوچها ریشه دوانیده است که خوشنامى و یا بدنامى، پیروزى و یا شکست، صواب یا خطاى فرد در امور گوناگون، پیش از اینکه براى خودش افتخار و سربلندى و یا برعکس موجب سرافکندگى و شرمسارى گردد، مؤثر دروجه ذاتش است و در کارنامه خانوادگى ذات ثبت مىشود. فرودستان جامعه براى حفظ خود در شرایط دشوار زندگى مجبورند که به یکى از ذات هاى بالا وابسته شوند تا تحت چتر حمایت آنان قرار گیرند. از دیگر ویژگیهاى ذات، برابرى و برادرى به عنوان یک اصل پذیرفته شده است. در بلوچستان تمام افراد یک ذات، یکسان و برابرند و کسى را بر دیگرى رجحان و برترى نیست، مگر در مواردى که فرد یا افرادى در کسب وجهایى، مقبول براى ذات بکوشند و یا باعث از بین رفتن آبرو و حیثیت ذات خود شوند، در این صورت دسته نخست مورد احترام و گروه دوم مورد نفرت و انزجار ذات خویش قرار مىگیرند. ازدواج در بین ذاتها درون گروهى است، و ممکن است ذاتهاى برتر نیز با یکدیگر ازدواج بکنند. ذاتهاى پائین جامعه شامل غلامان، دَرزاده ها، استاها مىباشند، ذاتهاى بالاتر مىتوانند از ذاتهاى پایین تر نیز زن بگیرند اما بالعکس آن ازمحالات است. انسجام درونى ذاتى نتیجه مهمى در بر دارد و آن اتحاد و انسجام کلى ذات است. این اتحاد به حدى محکم و قوى است که اگر اختلافى در درون ذات رخ دهد، بیگانگان حق دخالت و اظهار نظر ندارند. مسأله مهم دیگرى که باید به آن اشاره کرد، این است که هیچ یک از ذاتها خود را از دیگران کمتر نمىدانند و هر ذات براى خود اصل و نسبى بالاتر از سایرین قائل است. نتیجه این خودخواهی ها چیزى جز کینه توزى و جنگهاى «بین ذاتى»یاطایفه ای نیست که اتحاد و انسجام درچنین جامعهاى دور از انتظار است. درگیری های طایفه ای وازبین بردن یکدیگر باهروسیله ای ،سنتی است که ریشه درجهالت های ماقبل تاریخ داردوامروزه نیزبلوچستان بستری برای بزرگداشت این رسم جاهلی وعامل تباهی بلوچ وسکون اودردنیای متمدن قرن بیست ویکم است. در زمینه تیره هاى نژادى و قومى مختلفى که اکنون در بلوچستان متوطن شده اند، و جایگاه اجتماعى آنان در میان سایر اقوام ، چگونگى ادغام یا عدم ادغام آنان با سایرین، منابع موثقی وجود ندارد. جزسیاه پوستان که به علت تیرگى رنگ پوست و سابقه تاریخى مشخصشان، مىتوان به آسانی آنان را یادگار دوران برده دارى دانست. ازچرایى و چگونى مهاجرت اکثر اقوام بدین خطّه، و سرنوشت آنان در اینجا، اطلاعات جامعى در دست نیست، آنچه هست در قصه هاست که صحت و سقم آنها سخت مورد تردید است. این نکته قابل توجه است که در بلوچستان بسیارى از طایفه ها ایرانى الاصل نیستند، مثلاً مىگویند موطن اصلى طایفه «رئیسى ها» مصر بوده است، یا «هوتها» از اعراب یمن و «رندها» از سوریه، «دَرزاده ها» از آفریقا، «شیخزاده ها» از جنوب قندهار افغانستان «بلیده ایها» و قوم «بَرّ» از مسقط و عمان و«بارکزیی ها» ازافغانستان به بلوچستان آمده اند. شناخت بلوچ اصیل ازبین این همه گروه های قومی مشکل می نماید،امااتحاد آنها( بلوچها) فارغ ازنسب وریشه که دارای لباس ، زبان ، فرهنگ و....... مشترک هستند برای برون رفت ازجهان ششم ضروری می نماید. [ شنبه 91/4/24 ] [ 9:23 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
هر قوم و ملتی از قدیم الایام ماههای مخصوص به خود را داشتهاند و قوم بلوچ نیز یکی از این اقوام است که ماههای مخصوص به خود را دارد و اینکه تعدادی از ماههای آن مشابه زبان فارسی است دلیل بر اقتباس آنها از فارسی نیست، چرا که این دو قوم هر دو ریشه آریایی دارند و اشتراک واژگان و کلمات در این دو قوم مشتق از زبان پهلوی است که زبان مشترک ایرانیها بوده است. [ دوشنبه 91/4/19 ] [ 9:58 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
یکی از ویژگی های بارز مردم ایران زمین پایبندی و توجه به برگزاری آئین ها و آداب و رسوم خاص هر منطقه است و به طبع آن مردم بلوچ نیز همانند سایر اقوام و هموطنان خود در جای جای کشور عزیزمان دارای مراسم ها و آئین ها خاصی هستند. آیین ها و آداب و رسوم ماه مبارک رمضان در میان مردم بلوچ همانند دیگر مراسم های این قوم تشابه بنیادی و ریشه ای چه در مکران(جنوب بلوچستان) و چه در سرحد(شمال بلوچستان) با هم دارد اما اجرای مراسم ها کم و بیش در مناطق مختلف بلوچستان متفاوت است. تباهگ«tabaheg» آماده سازی تباهگ«tabaheg» نظافت منازل و مساجد سوزن دوزی و آماده سازی البسه عید به صدا در آوردن طبل هنگام سحر نماز تراویح«taravih» شبهای لیله القدر اعتکاف چانگال«changal» نان تیموش«nan timuosh» پکوره«pakuoreh» خرید عید و شلوغی شهرهای بزرگ و مراکز خرید مراسم حنابندان پوشیدن لباس نو هنگام عید [ سه شنبه 91/4/6 ] [ 8:30 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
1- اعداد بدرد نخور را به دور بریز. این شامل سن، وزن و قد میشه. اجازه بده پزشکان برای اونها نگران باشند، برای همین به اونها پول میدی دیگه.
2- فقط با دوستان خوش اخلاق معاشرت کن، غرغروها و بداخلاقها نابودت میکنند (ضمناً اگر جزو اون غرغروها یا بداخلاقها هستی این رو به خاطر بسپار).
3- شروع به یادگرفتن کن. کامپیوتر، هنر، باغبانی… هرچیزی که دوست داری، هرکاری که اجازه نده مغزت بیکار بمونه. “مغز بیکار کارگاه شیطانه”، و نام شیطان اینه: آلزایمر!
4- از چیزهای کوچک و ساده لذت ببر.
5 – به جاهای نادرست و پر گناه نروبرو به خرید، حتی مسافرت به یه شهر ویا یک کشور دیگه اما نه به جائی که پراز گناه و خطاست وهمیشه یادخدا باش. 6- بیشتر مواقع طولانی بخند. آنقدر بخند که احتیاج به نفس تازه داشته باشی. و اگر دوستی داری که تورو میخندونه بیشتر وقت خودت را با او بگذرون.
7- اشک و غصه هم پیش میاد؛ یه کم گریه زاری کن، یه کم غصه بخور و تحمل کن و بعد حرکت کن.. تنها کسی که تمام عمر با تو خواهد بود، خودت هستی.تا زنده ای زندگی کن.
8- دور وبرت رو پر کن از هرچیزی که دوست داری، فامیل، هدایا و یادگاریها، موسیقی، گل و گیاه، سرگرمیها، هرچیزی که خودت دوستش داری خونه تو پناهگاه توست..
9- قدر سلامتی خودتو بدون اگر خوبه، نگهش دار و مواظب باش،اگر استوار نیست، بهترش کن،اگر هم بدتر ازاونی است که خودت بتونی کاری بکنی، خوب کمک بگیر.
10 – در هر موقعیتی عشق خودت رو به کسانی که دوستشون داری بیان کن و بگو [ چهارشنبه 91/3/17 ] [ 9:53 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
ایران سرزمینی بزرگ و پهناور و دارای تمدنی بسیار بالایی می باشد.این سرزمین دارای ویژگی های خاص خود می باشد و دارای اقلیم های آب وهوایی مختلف و همچنین اقوام مختلفی می باشد که هر کدام دارای آداب و رسوم و فرهنگ ویژه خود می باشند. همچنین به دلیل موقعیت خاص خود دارای جاذبه های تاریخی، فرهنگی، طبیعی بسیاری می باشد. در این میان استان سیستان و بلوچستان دومین استان کشور از نظر مساحت می باشد و به دلیل موقعیت سوق الجیشی و آب و هوائی ویژه خود با توجه به فرهنگ و تمدن دارای قدمت خود مورد بی توجهی قرار گرفته و به همین دلیل می خواهیم که در مورد تاریخچه و فرهنگ و آداب و رسوم اقوام این استان مقاله ای تهیه کنیم تا حدالامکان تاریخ و فرهنگ اقوام این استان از انزوا خارج شود. بلوچستان: بلوچستان از7 شهرستان، 25 شهر، 27 بخش و77دهستان تشکیل شده است. شهرستانها عبارتند از: ایرانشهر – خاش – زاهدان – سراوان –سرباز- چابهار – نیکشهر. - جشن ها و اعیاد ملی و مذهبی: در استان سیستان و بلوچستان برخی از اعیاد و جشن های ملی و مذهبی بسیار با شکوه و برخی دیگر به شکل معمولی برگزار می شود. از اعیاد ملی، عیدنوروز در منطقه رونق زیادی ندارد ، ولی اعیاد مذهبی نظیر عیدفطر و قربان بسیار باشکوه و با مراسم خاصی برگزار می شود. به طور اجمال به چگونگی برگزاری این اعیاد اشاره می شود: - عید نوروز: برگزاری عید نوروز در گذشته چندان مورد توجه مردم منطقه قرار نمی گرفت. در سالهای اخیر بر اثر تماس با مردم دیگر نقاط، عید نوروز بیشتر در نقاط شهری جشن گرفته می شود. مردم در ایام نوروز لباس نو می پوشند و به دیدار یکدیگر می روند. مردم بلوچستان روز عید به کوه تفتان می روند و در بزرگداشت جشن نوروز شادی می کنند.خصومت ها را در روزهای عید نادیده می گیرند و صلح و آشتی می کنند. - عید سعید فطر: یکی از اعیاد بزرگ استان عید فطر است. در این روز مردم لباس نو می پوشند و پس از 30 روز روزه داربودن در محل هایی به نام “عیدگاه” جمع می شوند و نماز عیدفطر برپا می دارند و فطریه می دهند و پس از آن به خانه مراجعت می کنند و سپس به خانه خویشان و اقوام خود می روند و عید را تبریک می گویند. روز عیدسعیدفطر یکی از روزهای مهم در نواحی مختلف بلوچستان به شمار می رود. - عید قربان: یکی دیگر از اعیاد بزرگ مردم استان عید قربان است. در این عید مردم لباس نو می پوشند و در محل “عیدگاه” جمع می شوند. در این روز معمولاٌ چند خانوار با هم شتری را قربانی می کنند و گوشت آن را به فقرا و مستمندان احسان می کنند. پس از خاتمه مراسم قربانی دید و بازدید شروع می شود و به خانه دوستان و اقوام و آشنایان می روند و حلالیت می طلبند. مراسم دید و بازدید این عید تا سه روز ادامه می یابد. - مراسم عروسی : ازدواج و جشن و سرورهای مربوط به عروسی مهمترین مراسم شادی آور مردم بلوچستان است. ازدواج تحکیم کننده روابط خویشاوندی و گسترش دهنده تیره و طایفه است و معمولاٌ در داخل تیره ها و طوایف و مبتنی بر روابط خویشاندی صورت می گیرد. خواستگاری متضمن آشنایی قبلی والدین می باشد و دختر و پسر در این گزینش نقشی ندارند. سن ازدواج برای پسران حدود 15 الی 18 و برای دختران 13 تا 14 سال است. برای خواستگاری رئیس خانواده پسر به خانه پدر دختر می رود و پس از صرف چای و انجام صحبت های متفرقه موضوع را با وادین دختر در میان می گذارد و چند روز به انتظار پاسخ می مانند. از طرفی مادر دختر موضوع را با دختر در میان میگذارد. اولین مرحله عروسی بعد از مراسم خواستگاری مراسم شیرینی خوران است. در این مراسم لباسهای عروسی تحویل می شود، مهمانان با شیرینی، نقل، چای و خرما پذیرایی می شوند و از آن پس، دختر برای پسر نامزد می شود. در دوران نامزدی در عید فطر، قربان و عیدنوروز، اگر داماد در موطن خود باشد پدر عروس او را دعوت می کند و داماد پس از مهمانی مبلغی به عنوان عیدی به همراه گوسفندی به خانواده عروس پیش کش می نماید دوران نامزدی گاهی دو سال طول می کشد. بعد از اینکه داماد توانست هزینه های عروسی را فراهم کند، مقداری سوغاتی برای عروس و خانواده اش تهیه کرده و تحویل خانواده دختر می دهد آنگاه به فکر تامین مایحتاج غذا برای پذیرایی از مهمانان از قبیل برنج، نخود، عدس، روغن، شکر، آرد و چای می افتد و بعد از مهیا شدن اقلام فوق، زنها آن را روی سر می گذارند و به همراه نوای ساز و دهل و رقص شادی کنان به خانه دختر می برند. پس از مراسم عقد عروس و داماد را تنها می گذارند.بر خلاف نقاط دیگر که عروس را به خانه داماد می برند، در بلوچستان داماد را به خانه عروس می برند. پس از گذشت حدود یک ماه عروس و داماد به خانه داماد می آیند و زندگی مشترک زناشویی را آغاز می کنند. - موسیقی و ادبیات بومی: بلوچ تعلق خاطر شدیدی به موسیقی دارد. با موسیقی متولد میشود و به هنگام مرگ نیز از آن جدایی ندارد. زیبا ترین احساس و عمیق ترین دردها و شورانگیزترین داستانهای عشقی و حماسی را، نیمی به زبان گفتاری و نیمی به زبان موسیقی بیان می کند. آنجا که احساس به ژرفای دریا و غمی به عظمت صحرا در قالب جسمش به حرکت می آید. آنجا که زبان گفتاری اش از بیان فرو می ماند، با زبان موسیقی به فغان میآید. آنجا که از تشکر آمیخته با احترام و هیجان در برابر آفریدگاری که فرزند به وی عنایت کرده عاجز می شود به موسیقی روی می آورد. آنجا که غم از دست رفته ای بجانش چنگ می اندازد، سوزناکترین مرثیه را، نه با زبان شعر بلکه با بیان موسیقی می سراید. حاصل آنکه موسیقی می سراید. حاصل آنکه موسیقی مقام خاصی در زندگی بلوچ یافته و با زندگی وی پیوندی عمیق خورده است ولی آنچه امروز در این منطقه می شنویم با موسیقی اصیل بلوچ تفاوت دارد. - لباس های محلی: شکل پوشش گروه های انسانی ارتباط مستقیمی با شرایط اقلیمی، فرهنگی و قومی هر منطقه دارد. همچنین پوشاک معرف ذوق و هنر، آداب و سنت های جوامع بشری بوده است. یکی از موضوعاتی که پیش از همه توجه انسان را در بدو ورود به سیستان و بلوچستان جذب می کند، تنوع رنگ در پوشاک است. البته این تنوع رنگ در بسیاری از نقاط ایران به ویژه در میان ایل قشقائی، شاهسون و کرد نیز مشهود است. لباس مردان بلوچ عبارت از پیراهن یقه باز، لباده بلند، دستار سفید، کمربند ضخیم و جفت جوراب دستباف است. کفش مردها از کفش های مخصوصی است که نوک آن به طرف بالا برگشته است و عقیده دارند که این کفش ها آنها را در راه رفتن چابک کرده و در حرکت موجب زحمت آنها نمی شود. لباس زنان بلوچ، پیراهن بلند با یقه باز است و آن را با دستار بزرگی می پوشاند. کفش زن ها شبیه به کفش مردها است، ولی بیشتر آنها پای برهنه راه می روند و بعضی هم با جوراب رفت و آمد می کنند. زنان بلوچ بسیار فعال و چابک و زحمت کش هستند. صنایع دستی بلوچستان: بلوچستان دارای آب و هوای خشک و گرم است و مردم آن به دو دسته ساکن و غیر ساکن (عشایر که ایلات بلوچ را تشکیل می دهند) تقسیم می شوند. اصولاً منبع اصلی درآمد برای بلوچ های ساکن، کشاورزی و برای بلوچ های متحرک، دام پروری است که متأسفانه در سالهای اخیر به علت خشکی فراوان، کشاورزی و دامپروری تا حد بسیار زیادی افت کرده است. در نتیجه عوامل مذکور، مردم بلوچستان، به ناچار به فعالیت های غیر کشاورزی روی آورده اند و سعی کرده اند با توسل به فرآورده های مذکور، زندگی خود را سرو سامان بخشند، بجز ترانه ها و نغمه ها، صنایع دستی نیز بیانگر چهره ای از زندگی مردمان بلوچ است که در رنگها و نقش های سوزندوزی بلوچ یا گلیم و قالی مفهوم می یابند. جالب اینجاست که فعالیت های صنایع دستی به طور سنتی در استان مذکور توسط زنان انجام می شود زیرا زنان بلوچ به علت زندگی بسیار محقرانه خود چندان فعالیت خانه داری ندارند. به واسطه سنت ها و عقاید مردان، در خارج از خانه هم نمی توانند کار کنند، در نتیجه هر زن و دختر بلوچ از هفت سالگی و به بهانه تزئین لباس خود، سوزندوزی بلوچ را می آموزد و بدین ترتیب به معاش خانوانده کمک می کند، سفالسازی، قالی و گلیم بافی، توسط زنان بلوچستان انجام می شود. مهمترین رشته های صنایع دستی رایج عبارتست از: گلیم بافی، سفالگری، حصیر بافی، پرده بافی، چادر بافی، نمدمالی، خراطی و سوزندوزی بلوچ، سکه دوزی و آیینه دوزی، پریوار دوزی، توردوزی،و خامه دوزی. گلیم بافی از دیگر رشته های مهم صنایع دستی که در بلوچستان رایج است، گلیم بافی است. گلیم بیشتر توسط زنان چادرنشین که دامدارند، بافته می شود که از پشم دامهای خود برای مواد اولیه گلیم بهره می برند. نقشهای گلیم اکثراً سنتی و بدون طرح و الگو است و بیشتر از نقش های سوزندوزی بلوچ استفاده می شود، رنگهای مورد مصرف در مایه تیره است و رنگهای مشکی، زرشکی و قرمز و اندکی رنگ سفید یا زرد به کار می رود. سوزندوزی بدون تردید سوزندوزی بلوچ را باید در زمره یکی از اصیل ترین و جالب ترین رشته های صنایع دستی کشور به حساب آورد که آوازه شهرتش به فرسنگها دورتر از این خاک نیز رسیده و مردم بسیاری از نقاط مختلف جهان، بلوچستان را به پشتوانه آن می شناسند. هنر ظریف و پر سابقه ای که هیچکس به درستی نمی داند از چه زمانی در ایران شروع شده است. آنچه مسلم است تقریباً تمامی زنان و دختران بلوچ که در فاصله سنی چهار تا چهل سالگی (و حتی گاه تا شصت سالگی)، دست اندر کار آن به حساب می آیند. در زندگی ساده و به دور از تجمل زنان بلوچ، شاید مهمترین وسیله تزئین لباس همین سوزندوزی است. اگر از آنان بپرسید از چه زمانی پیراهن خود را سوزن دوزی می کنند، آن را وصیت پدران خود می دانند و مانند هر هنر قومی نمی توانند منشأ آنرا تعیین کنند. سوزندوزان بلوچ با نقش گل ها و بوته ها و ترکیب رنگ ها، طبیعت رنگین و زیبایی آفریده و جهانی ساخته اند که در اندیشه و خیالشان شکل می گرفته است. طبیعت را آن چنان که دوست داشته و می خواسته اند ترسیم کرده اند، نه به آن شیوه و شمایلی که وجود دارد. پیراهن بلوچ با چهار قطعه تزئین یافته است که عبارتست از یک قطعه پیش سینه، دو قطعه سرآستین و قطعه دیگر که در زیر پیش سینه به طور عمودی تا پایین پیراهن دوخته می شود و جیب یا در اصطلاح محلی “گوپتان” نامیده می شود. سوزندوزی بلوچ به صورت پیش سینه، جیب، سرآستین، پادامنی، سجاده، نوار، کراوات، کمربند، کوسن، دستمال، رومیزی، پرده، سفره، اشارپ و پارچه کلهمک آباژور ارائه می شود. از طرحهای اصیل مورد استفاده در سوزندوزی بلوچ می توان از طرحهای گل سرخ، چشم ماهی و مروارید نام برد. پریوار دوزی و توردوزی نیز از دیگر انواع رودوزیهای بلوچستان است. خامه دوزی خامه دوزی بسیار شبیه سوزندوزی بلوچ است با این تفاوت که در آن فقط از نخ سفید یک رنگ استفاده می شود. این هنر تنها در روستاهای سیستان رواج دارد. محصولات خامه دوزی شامل عرقچین، لباس، پیش سینه، جانماز، رومیزی و … است، که اکثراً برای افراد مسن خاص تهیه می شود. سکه دوزی تنها مورد دیگر تزئین منازل بلوچ و خانواده های بلوچ پس از سوزندوزی، سکه دوزی بلوچ است. سکه دوزی را یا به دیوار می آویزند و یا جهت تزیین روی رختخواب می اندازند و یا در عروسی ها به گردن شتر می آویزند. به جهت وجوه اشتراک فراوانی که بین اهالی بلوچستان ایران با اقوام ساکن در کشورهای مجاور منطقه از نظر قومی، نژاد، زبان و فرهنگ وجود دارد، مشابهت هایی هم در هنرهای دستی ساکنین این مناطق وجود دارد که امری کاملاً طبیعی است. بهمین دلیل تشابهاتی بین سکه دوزی بلوچ ایران با محصولات هند و پاکستان وجود دارد. سفالگری کلپورگان مرکز تولید نوعی سفال در بلوچستان است که در 30 کیلومتری شهرستان سراوان واقع شده و نوع خاص سفال کلپورگان در ایران کاملاً مشخص است و شباهتی از نظر تولید و رنگ به سفالهای دیگر مناطق ایران ندارد. سفال کلپورگان توسط زنان بلوچ و به صورت کاملاً ابتدایی تولید می شود. در ساخت سفال، مردان فقط وظیفه حمل خاک از تپه تا محل سفالگری و آماده کردن گل را به عهده دارند و تمامی مراحل ساخت همانطور که گفته شد توسط زنان انجام می گیرد. گل با دست زنان سفال ساز شکل می گیرد و تراش داده می شود و با سیاه قلم تزیین می شود. نقش ها ساده و هندسی است. مصنوعات ساخته شده شامل: دیگ، سینی، کوزه، قلیان، گلدان، لیوان، قوری، مجسمه حیوانات و … است. [ شنبه 91/3/13 ] [ 9:39 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
من بلوچم وزبلوچ مهربان گویم سخن ازمرام وسیرت این قهرمان گویم سخن ازمکان ومسکن وماوای حاصلخیزاو ازکویــروساحل بحــرعمان گـویم سخن ازفــــرازکوه تفـــتان اژدهای آتــشین سردوآرام با دلی آتشفشان گویم سخـن من زبزمان وشکاروصیدوآب معدنش ازجبال زنده سربرکهکشان گویم سخن ازدیارپیپ وفنوج آزباغ وکه سفیــــد منبع نفت وطلا وبرلیان گویم سخــــــن من زبنت میرقنبر،نیکشهروقصروقند من ازآن پاینده مردجاودان گویم سخــن زان همه آب روان ملک بمپوربحرگون بس لطیف ونرم مثل پرنیانم گویم سخن ارض حاصلخیزوآن رودخانه پربرکتش غله راانبارهمچون سیستان گویم سخـن بخش سربازم بهشت خطه زرخیزمن باغهای سبزآن چون بوستان گویم سخن ازدیارپیـــشین وخاک زرباهــــوکلات من زخاکی که نباشدمثل آن گویم سخن چابهار و بندرآزاد و بحرپرخــــروش ازکنارک این دریا مرزبان گویم سخــــن ازسفالکاران سربازوسراوان سرفراز مردمان بی ریا وکاردان گویم سخـــــــن ازدلاورمردم سرحدوخاش وزاهدان ازبرای خاک میهن جانفشان گویم سخـن ازجنوب شرق ایران ازهوای گرم گرم چون دل این مردم خونگرممان گویم سخن مسکنم تاریخ گوید ساحل بحرخزر چون همان دریادلان قهرمان گویم سخــن سامــی ام گــویندامــاآریــایی زاده ام بازبــان آریــایی همچنان گویم سخـــــــن سرزمینم راعرب خواندمکاباضم میم وزمکوران خاک پاک مکران گویم سخـن هموطن باضم ب گوید:بلوچ نام مرا من به فتح ب ولام اعیان گویم سخــــــــن تازیان را،چ،نباشدنام من گویدبلوش این چنین اسمی زتورات زمان گویم سخن پاکزادفردوسی درشاهنامه ازکوچ وبلوچ ذکرخیری کرده من ازاین وآن گویم سخن شاعرطوسم سگالنده همین خواندمــــرا باعدوی خاک میهن ازتوان گویم سخــــن سرزراه خاک میهن کی کنم هرگزدریغ عرصه پیکارراچون قهرمان گویم سخــن کیش من اسلام می باشد زبانم آریــــا رایت اسلام راچون پاسبان گویم سخـــن هنگ جمازم بودنقش ستون بــــیستون من زدورداریوش وآنزمان گویم سخــــــن دفن شددرزیرخاکم لشکراسکــــندری ازنبرد وکارزای بی امان گویم سخـــــــــن زیرپایم فرش کردم لشکرحجـــاج را آنچنانکه برگ ریزد درخزان گویم سخــن لشکرصفاریان رادرسراوان شهرجالق کرده ام تدفین من ازآن مکان گویم سخــن ازجدال تن به تن با پیراستعمارمــــن ازبلوچ ،چاه تمین ،زاهدان گویم سخــــــــن دیلمی ها لشکری ازقوم من درفوج خود داشتند زان لشکر پیل دمان گویم سخــــــن ازجلال الدین خوارزمی درجنگ مغول من حمایت کرده ام تاپای جان گویم سخـن ازشکست گنجعلی والی شاه عباس ،من باتوازشمس بلوچ پهلوان گویم سخـــــــــــن نارواها دیدم ازقوم مغول بی حدمـــن ازجفای جور شان من بافغان گویم سخــــن دفع شراشرف افغان رادرکوه سفـــــید من نمودم مثل آن شیرژیان گویم سخــــــن ازجفاخوردم آگرآن سیب زهرآلوده را ازامیرغزنوی دراصفهان گویم سخــــــــن کشتن نادرسپس تاعهدشاهان قجـــــــر دادخودبگرفته ام ازدشمنان گویم سخــــــن قلعه بمپورکوسایدسرش برکهکشان هرستونش رابود صدداستان گویم سخــــن تازیانه خورده ام ازدشمنان بسیارمن ازنشان ظلمشان برپشت جان گویم سخن بازکردازگردنم یوغ اسارت ،انقلاب باسپاسی زان خدای لامکان گویم سخــــن سخت بیزارم من ازکارخلاف هرزگی مردکارم ازبرای آب ونان گویم سخـــــــن سرزمینم مستعد و مردمانم با هنر باهنرمندان دنیا همزبان گویم سخــــــــــــن گربود ابزارکارم درامور صنعتی درجوارملک چین واصفهان گویم سخـــــن دختران باهنر،گلدوزوسوزن کارمن منحصرتنهابه فردازکارشان گویم سخـــن رودهای دامن وبمپوروسربازونهنگ جاری اندافسوس من تشنه لبان گویم سخن قلعه پهره که ازقاجارباشد یادگــــــار ازبن این برج عهدباستان گویم سخــــــــــن قادر اندربارگاه کشور آزادگـــــــان باسری تسلیم براین آستان گویم سخــــــن شعراز: قادربخش آبسالان [ شنبه 91/3/13 ] [ 9:35 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
ز قدیم الایام برگزاری اعیاد و مناسبت های مختلف در میان اقوام ایران زمین یاد آور برپایی رسوم و آئین های خاصی هر مراسم و مناطقی بوده است که ایرانیان در برگزاری مراسم های ملی ،مذهبی و قومی خود توجه و اهتمام ویژه ای دارند. به پیشواز عید روز عید و پوشیدن لباس نو حضور در میان خانواده های متوفی قربانی حیوانات عید تا سه روز [ شنبه 91/3/13 ] [ 9:33 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
برپایی مراسم ازدواج در میان بلوچ های ایرانی کما بیش همچون رسم سال های دور این قوم است و دستکم 8 مرحله از مراحل عروسی همچنان در میان بلوچ ها به اجرا درمی آید. گرچه اینک به واسطه تغییر وضعیت اقتصادی مراسم 7 شبانه روزی عروسی بلوچی به برنامه ای 3 شبانه روزی محدود شده… اما هنوز پایبندی به سنت ها در آن ملموس و مشهود است. آنچه در ادامه آمده حاصل گفتگوهایی با مردم محلی است که در مناطق مختلفی از بلوچستان که به سرزمین «مکُران» معروف است ساکنند، نظیر شهرهایی چون ایرانشهر، بمپور، سرباز، نیکشهر، چابهار و … . * بلوچ ها و جغرافیایی که در آن زندگی می کنند *زمان عروسی * مراحل عروسی سفره عقد و جهیزیه بنابراین هیچ خانواده ای نگران خرید وسایل خانه برای دختران خود نیستند. در عوض تمام وسایل زندگی را باید پسر تامین کرده باشد. از لحاف و وسایل خواب که معمولا رسم است تا دیگر اقلام لازم و ضروری برای زندگی. در عوض اتفاقی دیگری روی می دهد. داماد بعد از مراسم عروسی و شب یکجایی، در خانه پدرزن اقامت می کند. این اقامت گاه تا یکسال ادامه پیدا می کند و جنبه بدی در اذهان ندارد. گاه نیز داماد خانه و اسباب زندگی را فراهم کرده و در خانه خود زندگی را آغاز می کند. به طور معمول زندگی به صورت فرادا آغاز نمی شود و عروس و داماد بلوچ، با خانواده عروس یا داماد زندگی را آغاز می کنند تا کمبودها و نواقص زندگی اشان کمرنگ تر جلوه کند و به مرور حل و فصل شود و بعد که داماد استطاعت گرفتن جایی برای اقامت را یافت آن وقت مستقل می شوند. [ شنبه 91/3/13 ] [ 9:30 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
جویدن آدامس هنگام خرد کردن پیاز مانع از اشک ریزی شما می شود. . آیا میدانستید که در تایوان بشقابهای گندمی درست میشود وافراد بعد از خوردن غذا بشقابهایشان را هم میخورند. ایا میدانید بىخوابى سریعتر از بىغذایى موجب مرگ آدمى میشود [ سه شنبه 91/3/9 ] [ 10:12 صبح ] [ رشید رئیسی ]
[ نظرات () ]
|