بلوچستان
نویسندگان
لینک دوستان

استان سیستان و بلوچستان دارای آب و هوای خشک و گرم است و مردم آن به دو دسته ساکن و عشایر که ایلات بلوچ را تشکیل می دهند و غیر ساکن هستند، تقسیم می شوند.

اصولاً منبع اصلی درآمد برای بلوچ های ساکن، کشاورزی و برای بلوچ های متحرک، دام پروری است که متأسفانه در سالهای اخیر به علت خشکی فراوان، کشاورزی و دامپروری تا حد بسیار زیادی افت کرده است. در نتیجه عوامل مذکور، مردم استان سیستان و بلوچستان، به ناچار به فعالیت های غیر کشاورزی روی آورده اند و سعی کرده اند با توسل به فرآورده های مذکور، زندگی خود را سرو سامان بخشند، بجز ترانه ها و نغمه ها، صنایع دستی نیز بیانگر چهره ای از زندگی مردمان بلوچ است که در رنگها و نقش های سوزندوزی بلوچ یا گلیم و قالی مفهوم می یابند.

جالب اینجاست که فعالیت های صنایع دستی به طور سنتی در استان مذکور توسط زنان انجام می شود زیرا زنان بلوچ به علت زندگی بسیار محقرانه خود چندان فعالیت خانه داری ندارند. به واسطه سنت ها و عقاید مردان، در خارج از خانه هم نمی توانند کار کنند، در نتیجه هر زن و دختر بلونچ از هفت سالگی و به بهانه تزئین لباس خود، سوزندوزی بلوچ را می آموزد و بدین ترتیب به معاش خانوانده کمک می کند، سفالسازی، قالی و گلیم بافی و حتی نمد مالی که کاری سخت و مردانه است، توسط زنان سیستان و بلوچستان انجام می شود.
مهمترین رشته های صنایع دستی رایج در استان عبارتست از:
قالی بافی، گلیم بافی، سفالگری، حصیر بافی، پرده بافی، چادر بافی، نمدمالی، خراطی و سوزندوزی بلوچ، سکه دوزی و آیینه دوزی، پریوار دوزی، توردوزی، خامه دوزی و سیاه دوزی.

قالی بافی:

شروع قالیبافی در سیستان به دو هزارسال پیش برمی گردد که اقوام سکایی در دشت زرخیز سیستان ساکن شده و به کشاورزی پرداختند و بافندگی خود را همچنان حفظ کردند. قوم مذکور در قرن پنجم ق.م. قالی و گلیم می بافتند و نمد تولید می کردند و از گورهای آنان در شمال آلتایی واقع در سیبری، قالی، گلیم و نمد به دست آمده است.
در نوشته های اوایل دوره اسلامی، سیستان دارای بهترین بافته های ابریشمی و پشمی بوده است. شهرت بافته های سیستان در آغاز دوره اسلام نشان از سابقه طولانی و درخشان قالی بافی در منطقه دارد. کشف "قالی پازیریک" نشان می دهد که این قالی توسط اقوام سکایی بافته شده است و به جرأت می توان گفت سکاها نخستین کسانی بودند که بافته هایی بسیار زیبا از خود به جای گذاشته اند.

طرحهای قالی سیستان شبیه به نقش های ترکمن است و نقش های اصیلی چون بلوچی، مددخانی، فتح اللهی و غیره که در اکثر نقاط ایران شناخته شده و در استان های کرمان، خراسان و مازندران مشتری های قدیمی دارند. طرحهای مذکور بدون داشتن طراح و نقاش، به صورت ذهنی از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده اند.
قالی بافان سیستانی به واسطه زندگی غیر ساکن از دارهای افقی استفاده می کردند ولی در حال حاضر دارهای آنان به دارهای عمودی تغییر یافته است.

گلیم بافی:
از دیگر رشته های مهم صنایع دستی که هم در سیستان و هم در بلوچستان رایج است، گلیم بافی است. گلیم بیشتر توسط زنان چادرنشین که دامدارند، بافته می شود که از پشم دامهای خود برای مواد اولیه گلیم بهره می برند.
نقشهای گلیم اکثراً سنتی و بدون طرح و الگو است و بیشتر از نقش های سوزندوزی بلوچ استفاده می شود، رنگهای مورد مصرف در مایه تیره است و رنگهای مشکی، زرشکی و قرمز و اندکی رنگ سفید یا زرد به کار می رود.

سوزندوزی: 

بدون تردید سوزندوزی بلوچ را باید در زمره یکی از اصیل ترین و جالب ترین رشته های صنایع دستی کشور به حساب آورد که آوازه شهرتش به فرسنگها دورتر از این خاک نیز رسیده و مردم بسیاری از نقاط مختلف جهان، بلوچستان را به پشتوانه آن می شناسند. هنر ظریف و پر سابقه ای که هیچکس به درستی نمی داند از چه زمانی در ایران شروع شده است. آنچه مسلم است تقریباً تمامی زنان و دختران بلوچ که در فاصله سنی چهار تا چهل سالگی (و حتی گاه تا شصت سالگی)، دست اندر کار آن به حساب می آیند.
در زندگی ساده و به دور از تجمل زنان بلوچ، شاید مهمترین وسیله تزئین لباس همین سوزندوزی است. اگر از آنان بپرسید از چه زمانی پیراهن خود را سوزن دوزی می کنند، آن را وصیت پدران خود می دانند و مانند هر هنر قومی نمی توانند منشأ آنرا تعیین کنند.
سوزندوزان بلوچ با نقش گل ها و بوته ها و ترکیب رنگ ها، طبیعت رنگین و زیبایی آفریده و جهانی ساخته اند که در اندیشه و خیالشان شکل می گرفته است. طبیعت را آن چنان که دوست داشته و می خواسته اند ترسیم کرده اند، نه به آن شیوه و شمایلی که وجود دارد.
پیراهن بلوچ با چهار قطعه تزئین یافته است که عبارتست از یک قطعه پیش سینه، دو قطعه سرآستین و قطعه دیگر که در زیر پیش سینه به طور عمودی تا پایین پیراهن دوخته می شود و جیب یا در اصطلاح محلی "گوپتان" نامیده می شود.

سوزندوزی بلوچ به صورت پیش سینه، جیب، سرآستین، پادامنی، سجاده، نوار، کراوات، کمربند، کوسن، دستمال، رومیزی، پرده، سفره، اشارپ و پارچه کلهمک آباژور ارائه می شود.
از طرحهای اصیل مورد استفاده در سوزندوزی بلوچ می توان از طرحهای گل سرخ، چشم ماهی و مروارید نام برد.
پریوار دوزی و توردوزی نیز از دیگر انواع رودوزیهای بلوچستان است.

خامه دوزی:

خامه دوزی بسیار شبیه سوزندوزی بلوچ است با این تفاوت که در آن فقط از نخ سفید یک رنگ استفاده می شود. این هنر تنها در روستاهای سیستان رواج دارد.
محصولات خامه دوزی شامل عرقچین، لباس، پیش سینه، جانماز، رومیزی و ... است، که اکثراً برای افراد مسن خاص تهیه می شود.

سیاه دوزی:
نوع دیگر سوزندوزی در سیستان، سیاه دوزی است که در آن از نخ سیاه ابریشم استفاده می شود و روی لباس مورد استفاده قرار می گیرد.
خامه دوزی و سیاه دوزی تنها جنبه خود مصرفی داشته و فقط بین اهالی سیستان خرید و فروش می شود.

سکه دوزی:

تنها مورد دیگر تزئین منازل بلوچ و خانواده های بلوچ پس از سوزندوزی، سکه دوزی بلوچ است. سکه دوزی را یا به دیوار می آویزند و یا جهت تزیین روی رختخواب می اندازند و یا در عروسی ها به گردن شتر می آویزند.
به جهت وجوه اشتراک فراوانی که بین اهالی بلوچستان ایران با اقوام ساکن در کشورهای مجاور منطقه از نظر قومی، نژاد، زبان و فرهنگ وجود دارد، مشابهت هایی هم در هنرهای دستی ساکنین این مناطق وجود دارد که امری کاملاً طبیعی است. بهمین دلیل تشابهاتی بین سکه دوزی بلوچ ایران با محصولات هند و پاکستان وجود دارد.

سفالگری:
کلپورگان مرکز تولید نوعی سفال در بلوچستان است که در 30 کیلومتری شهرستان سراوان واقع شده و نوع خاص سفال کلپورگان در ایران کاملاً مشخص است و شباهتی از نظر تولید و رنگ به سفالهای دیگر مناطق ایران ندارد.
سفال کلپورگان توسط زنان بلوچ و به صورت کاملاً ابتدایی تولید می شود.
در ساخت سفال، مردان فقط وظیفه حمل خاک از تپه تا محل سفالگری و آماده کردن گل را به عهده دارند و تمامی مراحل ساخت همانطور که گفته شد توسط زنان انجام می گیرد. گل با دست زنان سفال ساز شکل می گیرد و تراش داده می شود و با سیاه قلم تزیین می شود. نقش ها ساده و هندسی است.
مصنوعات ساخته شده شامل: دیگ، سینی، کوزه، قلیان، گلدان، لیوان، قوری، مجسمه حیوانات و ... است


[ دوشنبه 91/4/26 ] [ 9:22 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

در بلوچستان «ذات» تعیین کننده پایگاه اجتماعى افراد و گروههاست. ذات در اصل همان اصل و نسب است. هویّت یک فرد وابسته به ذاتى است که در آن متولد شده و زندگى مى‏کند. بطور کلى هر فرد بلوچ از هنگام تولد، یک وابستگى ذهنى به ذاتى مشخص دارد و در نتیجه آن هیچگاه خویشتن را تنها و بى‏کس احساس نمى‏کند، چرا که اساس تشکیل ذات، خون مشترکى است که در رگهاى افراد وابسته به آن جریان دارد و نتیجه این اشتراک خون، چیزى جز تعصب نژادى نیست.

 تعصب نژادى چنان در بین بلوچها ریشه دوانیده است که خوشنامى و یا بدنامى، پیروزى و یا شکست، صواب یا خطاى فرد در امور گوناگون، پیش از اینکه براى خودش افتخار و سربلندى و یا برعکس موجب سرافکندگى و شرمسارى گردد، مؤثر دروجه ذاتش است و در کارنامه خانوادگى ذات ثبت مى‏شود. فرودستان جامعه براى حفظ خود در شرایط دشوار زندگى مجبورند که به یکى از ذات هاى بالا وابسته شوند تا تحت چتر حمایت آنان قرار گیرند.

  از دیگر ویژگیهاى ذات، برابرى و برادرى به عنوان یک اصل پذیرفته شده است. در بلوچستان تمام افراد یک ذات، یکسان و برابرند و کسى را بر دیگرى رجحان و برترى نیست، مگر در مواردى که فرد یا افرادى در کسب وجه‏ایى، مقبول براى ذات بکوشند و یا باعث از بین رفتن آبرو و حیثیت ذات خود شوند، در این صورت دسته نخست مورد احترام و گروه دوم مورد نفرت و انزجار ذات خویش قرار مى‏گیرند.

 ازدواج در بین ذاتها درون گروهى است، و ممکن است ذاتهاى برتر نیز با یکدیگر ازدواج بکنند. ذاتهاى پائین جامعه شامل غلامان، دَرزاده ها، استاها مى‏باشند، ذاتهاى بالاتر مى‏توانند از ذاتهاى پایین‏ تر نیز زن بگیرند اما بالعکس آن ازمحالات است. انسجام درونى ذاتى نتیجه مهمى در بر دارد و آن اتحاد و انسجام کلى ذات است. این اتحاد به حدى محکم و قوى است که اگر اختلافى در درون ذات رخ دهد، بیگانگان حق دخالت و اظهار نظر ندارند.

   مسأله مهم دیگرى که باید به آن اشاره کرد، این است که هیچ یک از ذاتها خود را از دیگران کمتر نمى‏دانند و هر ذات براى خود اصل و نسبى بالاتر از سایرین قائل است. نتیجه این خودخواهی ها چیزى جز کینه توزى و جنگهاى «بین ذاتى»یاطایفه ای نیست که اتحاد و انسجام درچنین جامعه‏اى دور از انتظار است.

    درگیری های طایفه ای وازبین بردن یکدیگر باهروسیله ای ،سنتی است که ریشه درجهالت های ماقبل تاریخ داردوامروزه نیزبلوچستان بستری برای بزرگداشت این رسم جاهلی وعامل تباهی بلوچ وسکون اودردنیای متمدن قرن بیست ویکم است.

     در زمینه تیره هاى نژادى و قومى مختلفى که اکنون در بلوچستان متوطن شده اند، و جایگاه اجتماعى آنان در میان سایر اقوام ، چگونگى ادغام یا عدم ادغام آنان با سایرین، منابع موثقی وجود ندارد. جزسیاه پوستان که به علت تیرگى رنگ پوست و سابقه تاریخى مشخصشان، مى‏توان به آسانی آنان را یادگار دوران برده ‏دارى دانست. 

   ازچرایى و چگونى مهاجرت اکثر اقوام بدین خطّه، و سرنوشت آنان در اینجا، اطلاعات جامعى در دست نیست، آنچه هست در قصه‏ هاست که صحت و سقم آنها سخت مورد تردید است. این نکته قابل توجه است که در بلوچستان بسیارى از طایفه‏ ها ایرانى الاصل نیستند، مثلاً مى‏گویند موطن اصلى طایفه «رئیسى ها» مصر بوده است، یا «هوتها» از اعراب یمن و «رندها» از سوریه، «دَرزاده‏ ها» از آفریقا، «شیخ‏زاده‏ ها» از جنوب قندهار افغانستان «بلیده ‏ایها» و قوم «بَرّ» از مسقط و عمان و«بارکزیی ها» ازافغانستان به بلوچستان آمده ‏اند.

شناخت بلوچ اصیل ازبین این همه گروه های قومی مشکل می نماید،امااتحاد آنها( بلوچها) فارغ ازنسب وریشه که دارای لباس ، زبان ، فرهنگ و....... مشترک هستند برای برون رفت ازجهان ششم ضروری می نماید.


[ شنبه 91/4/24 ] [ 9:23 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

هر قوم و ملتی از قدیم الایام ماههای مخصوص به خود را داشته‌‌اند و قوم بلوچ نیز یکی از این اقوام است که ماههای مخصوص به خود را دارد و اینکه تعدادی از ماههای آن مشابه زبان فارسی است دلیل بر اقتباس آنها از فارسی نیست، چرا که این دو قوم هر دو ریشه آریایی دارند و اشتراک واژگان و کلمات در این دو قوم مشتق از زبان پهلوی است که زبان مشترک ایرانی‌ها بوده است.
1. مهرگان Mehregan معادل فروردین: زمانی که هوای خوب و معتدل ناگهان به مدت سه روز سرد می‌شود و با توجه به ضرب المثل‌ بلوچی برای زمان شروع این ماه «تی توک که ارهنارو، شنک ار تلارو» منظور موقعی است که درخت انار شروع به شکوفه دادن کرده و بزهای کوهی می‌زایند. این زمان بدترین موقع برای شکار است، چرا که باعث می‌شود شکارها بوی شکارچیان را احساس و فرار کنند.
2. زرد بهار Zard bahar معادل اردیبهشت: موقع گرایش سبزه‌های اوایل بهار به زرد
3 . گدگ ترک Gadag Terakk معادل خرداد: وقتی که پوست بادام‌های کوهی شروع به ترکیدن کرده و می‌افتد.
4. هادر Hader معادل تیر: موقع رفتن عشایر به شهر برای جمع‌آوری خرما و وزش باد لوار که باد گرمی است و باعث پخته شدن خرماهای نارس می‌شود
5. هامین Hameyn معادل مرداد: موقع رسیدن خرماها
6. ایرهت یه بهبو Eyraht Ya bohbo معادل شهریور: موقع جمع‌آوری خرما
7. بهشت Bahest معادل مهر: موقع شخم زدن زمین برای کاشت جو و گندم
8. وردارک Wardarok معادل آبان: موقع برگ ریزان
9. مزرء Mazra معادل آذر: موقع شروع سردی
10. دی Day معادل دی: موقع شروع چله زمستان
11. مردار Mordar معادل بهمن:موقعی که درختان خشکیده بر اثر سرمای شدید چله زمستان به صورت مرده معلوم می‌شوند.
12. شهریرSahreyr معادل اسفند: موقعی که شدت سردی هوا پایین آمده و هوا مطبوع و دل‌انگیز می گردد


[ دوشنبه 91/4/19 ] [ 9:58 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

یکی از ویژگی های بارز مردم ایران زمین پایبندی و توجه به برگزاری آئین ها و آداب و رسوم خاص هر منطقه است و به طبع آن مردم بلوچ نیز همانند سایر اقوام و هموطنان خود در جای جای کشور عزیزمان دارای مراسم ها و آئین ها خاصی هستند. آیین ها و آداب و رسوم ماه مبارک رمضان در میان مردم بلوچ همانند دیگر مراسم های این قوم تشابه بنیادی و ریشه ای چه در مکران(جنوب بلوچستان) و چه در سرحد(شمال بلوچستان) با هم دارد اما اجرای مراسم ها کم و بیش در مناطق مختلف بلوچستان متفاوت است.
زنان بلوچ در برگزاری آیین های مربوط به ماه مبارک رمضان نقش کلیدی دارند مدیریت بیشترین امورات مربوط به این ماه توسط آنان طی آیین های خاص به پا داشته می شود.

تباهگ«tabaheg»
اصلی ترین خوراک مخصوص ماه مبارک رمضان تباهگ«tabaheg» است و این خوراک که مخصوص سحری مردمان بلوچ به شمار می رود معمولا با مخلوطی از برنج و گوشت خشک شده پخت می شود و بسیار خوشمزه و لذیذ است و همچنین طرفداران فراوانی حتی در میان غیر بلوچ های این منطقه نیز دارد.

آماده سازی تباهگ«tabaheg»
از نیمه دوم ماه شعبان مردم بلوچستان با ذبح بز یا گوسفند جهت تباهگ«tabaheg» نمودن آن، کار آماده سازی این خوراک خوشمزه را شروع می نمایند.
آماده سازی تباهگ یک هفته تا ده روز زمان می برد و به همین خاطر است که کار تهیه این خوراک مخصوص ماه مبارک رمضان از نیمه دوم شعبان آغاز می شود.
نحوه تهیه تباهگ بدین شکل است که ابتدا قصابان ماهر گوشت را به لایه های نازک و ورقه های ظریف پهن تبدیل می نمایند و سپس پودر انار ترش و آب لیمو را بصورت خمیر در آورده و بر روی لایه های گوشت می مالند و بعد از آن در فضایی سر باز ورقه های گوشت را که به آن خمیر انار مالیده شده در مجاورت تابش آفتاب بر روی بند و یا طنابی آویزان می نمایند. بر روی گوشت های آویز شده جهت جلوگیری از نفوذ گرد و غبار تور یا پارچه های مخصوص می پوشانند به شکلی که هوا و نور کافی به گوشت برسد. و بعد از خشک شدن گوشت، آنرا جمع آوری نموده و در کیسه های پارچه ای قرار می دهند تا در طول ماه مبارک آنرا با برنج طبخ وصرف نمایند.
این خوراک خوشمزه از قرن ها پیش در میان مردم بلوچستان متداول بوده و تباهگ خوراک مخصوص حاکمان و افراد مرفه جامعه آن زمان به شمار می رفته است. با توجه به نبود برق در آن زمان تباهگ بهترین و خوشتمزه ترین روش جهت استفاده از مصرف طولانی مدت گوشت به شمار می رفته است.

نظافت منازل و مساجد
مردمان بلوچ از نیمه دوم ماه شعبان برای بدرقه از این ماه مبارک خود را آماده می سازند و خانه وکاشانه خویش را غبار روبی کرده تا با پاکی به استقبال رمضان بروند.
اکثر زنان مسن و یا به اصطلاح عام تر آن،کسانی که سن وسالی گذرانده اند جهت نظافت مساجد محله یا روستای خود به آنجا می روند.
بعد از نظافت مساجد زنان به روشن کردن مشک و دود دادن ماده ای خوشبو بنام سوچکی«suochaki» که این ماده خوشبو بیشتر از کشورهای حاشیه خلیج همیشه فارس و یا پاکستان تهیه می شود، می پردازند.
سوچکی«suochaki» تکه های نازکی از یک درخت بسیار خوشبوست که معمولاً با مواد معطر دیگر آغشته شده و در ظروفی با طرح های محلی شیک در فروشگاهها عرضه می شود.
مردان نیز جهت آماده سازی مساجد سهمی دارند آنان قبل از ماه مبارک رمضان با نصب چادر و تفکیک مکان زنان و مردان زمینه حضور زنان را جهت بهره جستن از فضائل این ماه فراهم می سازند.

سوزن دوزی و آماده سازی البسه عید
با توجه به زمان بر بودن دوخت البسه های سوزن دوزی شده زنان بلوچ که گاهاً حتی تا شش ماه نیز به طول می انجامد زنان بلوچ به محض فراغت از کار منزل تا دمدمه های عصر مشغول به دوخت ودوز و «سوزن دوزی» لباسهای مخصوص عید خود و فرزندانشان می شوند.
حشر«hashar»در دوخت البسه عید
واژه حشر«hashar» به سر انجام رساندن کاری توسط یک گروه اطلاق می شود و حشر به معنی کار دسته جمعی است. در اکثر امورات مردم بلوچ بخصوص در ساخت و ساز منازل،مراسم عروسی و پرسه و... حشر نقش پررنگی دارد. اگر زنان در این ماه تشخیص دادند که قادر به اتمام البسه سوزن دوزی شده عید خود و یا خانواده نیستند با جمع نمودن زنان محل در چند روز دوخت و دوز البسه را به پایان می رسانند و بعد نوبت خانواده ای دیگر بر حسب نیاز فرا می رسد. به اموری از این قبیل کار حشری یا حشر گفته می شود.

به صدا در آوردن طبل هنگام سحر
با آغاز ماه مبارک رمضان هر شب 45 دقیقه یا نیم ساعت مانده به اذان صبح شخص یا اشخاصی جهت بیدار نمودن اهالی محل با به صدا در آوردن طبل و خواندن اشعاری در این خصوص که از سروده های عامیانه منطقه است مردم را جهت صرف سحری بیدار می نمایند. معمولاً این کار توسط دو یا سه نفر و گاهی نیز انفرادی انجام می شود آنکس که طبل را می نوازد خود خواننده است همراه و یا همراهان آن نقش همسرایان را ایفا می نمایند.
یکی از نمونه های اشعار خواننده شده در سحر هنگام چنین مضمونی دارد: «ای جنگلی گرازان- بی روچگ بی نمازان- تو وپتگی هماری!-ترس چه هدا نداری» این شعر از قدمت دیرینه ای برخوردار است و در حال حاضر درون مایه اشعار سحر با ادبیاتی نرم و ملایم تر خوانده می شود که بیشتر آن با مضمون پیامبران و ائمه اطهار است.

نماز تراویح«taravih»
در فقه اهل تسنن هر شب به همراه نماز عشاء 20 رکعت نمازی اقامه می شود که به آن تراویح می گویند.این نماز که ویژه ماه مبارک رمضان است به عقیده آنان دارای فضائل زیادی می باشد و خواند آن جهت روزه داران لازم است.
تراویح جزء سنت هاست و متشکل است از ده رکعت دو رکعتی. اما مردم بلوچستان طبق رسومات دیرینه خود همیشه سعی می کنند بیست رکعت نماز تراویح را هر شب با جماعت و به امامت حافظ قرآن که در هر شب یک جزء آنرا تلاوت می نماید بجا بیاورند. کمترین مدت زمان اقامه نماز تراویح نیم ساعت و بیشترین آن یک ساعت می باشد.
معمولاً زنان در گذشته نماز تراویح را در منزل می خواندند اما امروزه درهای بیشتر مساجد شهرهای بزرگ به روی زنان نمازگذار باز است. البته زنان بلوچ در طول سال فقط یک ماه آنهم در ماه مبارک رمضان صرافاً جهت ادای نماز تراویح که در این نماز ختم قرآن صورت می گیرد به مساجد می روند. حضور زنان در مساجد شهرهای بزرگ و روستاهای پرجمعیت پدیده ای تازه ظهور است که طی 20 سال اخیر شکل گرفته و هنوز در بیشتر روستاهای بلوچستان اقامه نماز تراویح بدون حضور زنان صورت می گیرد.

شبهای لیله القدر
در این شبهای پر فیض وبرکت زنان بصورت گروهی در خانه ها و مردان در مساجد به ذکر وتسبح و تلاوت قرآن می پردازند. مردان خانواده سعی می کنند فرزندانشان را به همراه خود در مساجد ببرند و تا از واعظ و سخنرانی مولوی یا ملای مسجد که پیرامون فضیلت این ماه مبارک و احیاء و زنده داری شبهای لیله القدر است بیشتر بدانند. هر شب بعد از تراویح مولوی یا ملای مسجد در مورد فضیلت روزه و ماه مبارک رمضان به سخنرانی می پردازد.

اعتکاف
با آغاز ایام لیله القدر شخصی به انتخاب نمازگذاران که معمولاً روحانی است به نمایندگی از همه مردم محل در چادری که داخل مسجد در گوشه ای نصب شده به صورت شبانه روزی مشغول تلاوت قرآن و نماز و پرداختن به دعا ونیایش می شود و تا شب قبل از عید حق بیرون رفتن از مسجد را ندارد.
یک شب مانده به پایان ماه رمضان و اعتکاف، اهالی محل و نمازگذاران وجه نقد و خیرات را جهت فرد معتکف جمع آوری نموده و به آن تقدیم می کنند.

چانگال«changal»
از دیگر رسومات این ماه در بلوچستان تهیه « چانگال»«changal» است این خوراک نیز اکثردر ماه مبارک رمضان بر سر سفره افطار مورد استفاده قرار می گیرد و مواد اولیه آن خرما، خمیر نیمه پخته، روغن محلی حیوانی و افزودنی های معطر می باشد. چانگال جزء شیرینی های محلی ثابت سفره های افطار است طرفداران این شیرینی مخصوص بلوچی بجزء از ایام رمضان نیز آنرا تهیه و صرف می نمایند اما پرمصرف ترین زمان این شیرینی خوشمزه ماه مبارک رمضان است. همچنین چنگال همانند «تباهگ» در میان غیر بلوچ های منطقه طرفداران بی شماری دارد.

نان تیموش«nan timuosh»
این نان که فقط در بلوچستان تهیه و پخت می شود تنها مخصوص ماه رمضان نیست اما بعلت سبکی و و هضم سریع آن در این ماه طرفداران زیادی دارد. نان تیموش حتی از کاغذ نیز نازک تر است و پخت آن مهارت خاصی را می طلبد. نان تیموش«nan timuosh» همانند سایرخوراکی ها در ماه مبارک رمضان علاقمندان و طرفداران زیادی دارد. این نان بسیار نازک و کاملاً ترد را بیشتر با خورشت ترید می کنند و یا اینکه بصورت تازه و گرم به می خورند. این نان بسیار سبک است و زود نیز هضم می شود.
امروزه نان تیموش«nan timuosh» را با ظروف کاملا پهن و مخصوصی بنام «تین» تهیه می کنند که در گذشته پخت آن با استفاده از سنگ های بسیار نازک بزرگ و پهن موجود در کوه های لایه ای منطقه بنام «تلار» یافت می شود،صورت می گرفت.
مردم بلوچستان معتقدند: این نان جزء نازکترین و ترد ترین نان های سنتی جهان محسوب می شود . مواد اولیه آن متشکل شده از: آرد ، نمک، آب و مقدار بسیار اندکی روغن که برای جدایی لایه نازک خمیر بعد از پخت از تین یا سنگ کاربرد دارد.

پکوره«pakuoreh»
آردنخود، آرد گندم، گشنیز، ادیه های معطر،روغن و... از مواد اصلی این غذا است و معمولاً سر سفره افطار از آن استفاده می شود حضور این غذا بر سر سفره مردم بلوچ از قدمت کمی برخوردار است چرا که دستور پخت آن از کشورهای عربی و پاکستان گرفته شده و بدلیل نبود مواد اولیه آن در روستاها بیشتر در شهرهای بزرگ مورد استفاده قرار می گیرد.
از دیگر غذاهای محلی که می توان آنرا بر سرسفره های افطار در بلوچستان یافت غذاهایی مثل حلوا شکری، حلوا شیرگی، خرما بریز، خرما شیرگی،کتوک، هارگ، انواع لبنیات محلی، نان روغنی، مربای خرما، انواع ترشی های مختلف مثل ترشی لیمو، ترشی انبه و... است.

خرید عید و شلوغی شهرهای بزرگ و مراکز خرید
چند روز مانده به پایان ماه مبارک رمضان شهرهای بزرگ و مراکز خرید بصورت چشمگیری شلوغ می شوند و مردم شهرهای کوچک و روستاها جهت تهیه ملزومات عید خود را به شهرها می رسانند. شهرهای بزرگ و مراکز خرید در چند روز پایانی ماه مبارک رمضان چنان شلوغ می شوند که تردد را برای مردم و خودروها دشوار می سازد.بیشترین کالاهایی که در این روزها به فروش می رسد نظیر: پارچه ،لباس، کفش،حنا، شیرینی،میوه و... می باشد.

مراسم حنابندان
در شب پایانی ماه مبارک رمضان زنان بلوچ با تهیه و آماده سازی حنا که معمولاً حنای محلی آن منطقه است خود را جهت مراسم حنا بندان آماده می سازند. در این مراسم که شب قبل از عید انجام می شود زنان و دختران با حنا نقش های مختلف و زیبایی را بر روی دست های خودپیاده می نمایند. کار بستن حنا بر دست زنان توسط فردی که در این زمینه مهارت خاص دارد انجام می شود.

پوشیدن لباس نو هنگام عید
بلاخره ماه مبارک رمضان پایان می یابد و مردم خود را جهت روز عید سعید فطر آماده می نمایند. عید سعید فطر یکی از اعیاد است که نزد ما ایرانی ها و بخصوص مردم بلوچ حائز اهمیت است. در این روز مردان با پوشیدن لباس نو به نزدیک ترین عید گاه های محل سکونت که محلی است جهت اقامه نماز عید به آنجا می روند. حضور چشمگیر کودکان به همراه پدران و نزدیکان خود در عیدگاه ها از نکات جالب توجه این مراسم معنوی است.
با پایان نماز عید و خواندن دعا بصورت دسته جمعی، نمازگزاران بخصوص آشنایان ،اقوام و خویشاوندن همدیگر را در آغوش گرفته و طلب بخشش و حلالیت می نمایند. مردم بلوچستان معتقدند: اگر کسی در طول سال مرتکب خطایی شده با طلبیدن حلالیت از یکدیگر در این روز بزرگ، خداوند تمام گناهان او را می بخشد.زنان نمی توانند در نماز عید حضور داشته باشند.
بعد از اتمام حلالیت کودکان نیز با گرفتن عیدی از بزرگترها این روز را به خوشی می گذرانند. اگر کسی نتوانست یکی از اقوام یا وآشنایان خود را در روز اول عید ملاقات کند، برای تبریک گویی وحلالیت طلبی تا سه روز فرصت دارد.
بعد از رفتن مردان و کودکان به عید گاه زنان با پوشیدن لباس عید و زیورآلات مخصوص و همچنین آماده نمودن غذاهای خوشمزه منتظر مردان می مانند تا از آنها پذیرائی نمایند و طلب حلالیت بطلبند.
در روز عید اکثر مردم به دید و بازدید از بزرگترها و مریضان می روند همچنین اگر در طول چند ماه فردی از نزدیکان خود را از دست بدهد مردم جهت دلداری به منزل وی می روند.


[ سه شنبه 91/4/6 ] [ 8:30 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]
1- اعداد بدرد نخور را به دور بریز. این شامل سن، وزن و قد میشه. اجازه بده پزشکان برای اونها نگران باشند، برای همین به اونها پول میدی دیگه.
2- فقط با دوستان خوش اخلاق معاشرت کن، غرغروها و بداخلاقها نابودت میکنند (ضمناً اگر جزو اون غرغروها یا بداخلاقها هستی این رو به خاطر بسپار).
 
3- شروع به یادگرفتن کن. کامپیوتر، هنر، باغبانی… هرچیزی که دوست داری، هرکاری که اجازه نده مغزت بیکار بمونه. “مغز بیکار کارگاه شیطانه”، و نام شیطان اینه: آلزایمر!
4- از چیزهای کوچک و ساده لذت ببر.

5 – به جاهای نادرست و پر گناه نروبرو به خرید، حتی مسافرت به یه شهر ویا یک کشور دیگه اما نه به جائی که پراز گناه و خطاست وهمیشه یادخدا باش.

6- بیشتر مواقع طولانی بخند. آنقدر بخند که احتیاج به نفس تازه داشته باشی. و اگر دوستی داری که تورو میخندونه بیشتر وقت خودت را با او بگذرون.
 7- اشک و غصه هم پیش میاد؛ یه کم گریه زاری کن، یه کم غصه بخور و تحمل کن و بعد حرکت کن.. تنها کسی که تمام عمر با تو خواهد بود، خودت هستی.تا زنده ای زندگی کن.
8- دور وبرت رو پر کن از هرچیزی که دوست داری، فامیل، هدایا و یادگاریها، موسیقی، گل و گیاه، سرگرمیها، هرچیزی که خودت دوستش داری خونه تو پناهگاه توست..
9- قدر سلامتی خودتو بدون اگر خوبه، نگهش دار و مواظب باش،اگر استوار نیست، بهترش کن،اگر هم بدتر ازاونی است که خودت بتونی کاری بکنی، خوب کمک بگیر.

10 – در هر موقعیتی عشق خودت رو به کسانی که دوستشون داری بیان کن و بگو


[ چهارشنبه 91/3/17 ] [ 9:53 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

ایران سرزمینی بزرگ و پهناور و دارای تمدنی بسیار بالایی می باشد.این سرزمین دارای ویژگی های خاص خود می باشد و دارای اقلیم های آب وهوایی مختلف و همچنین اقوام مختلفی می باشد که هر کدام دارای آداب و رسوم و فرهنگ ویژه خود می باشند.

همچنین به دلیل موقعیت خاص خود دارای جاذبه های تاریخی، فرهنگی، طبیعی بسیاری می باشد.

در این میان استان سیستان و بلوچستان دومین استان کشور از نظر مساحت می باشد و به دلیل موقعیت سوق الجیشی و آب و هوائی ویژه خود با توجه به فرهنگ و تمدن دارای قدمت خود مورد بی توجهی قرار گرفته و به همین دلیل می خواهیم که در مورد تاریخچه و فرهنگ و آداب و رسوم اقوام این استان مقاله ای تهیه کنیم تا حدالامکان  تاریخ و فرهنگ اقوام این استان از انزوا خارج شود.

بلوچستان:

بلوچستان از7 شهرستان، 25 شهر، 27 بخش و77دهستان تشکیل شده است. شهرستانها عبارتند از: ایرانشهر – خاش – زاهدان – سراوان –سرباز- چابهار – نیکشهر.

- جشن ها و اعیاد ملی و مذهبی:

در استان سیستان و بلوچستان برخی از اعیاد و جشن های ملی و مذهبی بسیار با شکوه و برخی دیگر به شکل معمولی برگزار می شود. از اعیاد ملی، عیدنوروز در منطقه رونق زیادی ندارد ، ولی اعیاد مذهبی نظیر عیدفطر و قربان بسیار باشکوه و با مراسم خاصی برگزار می شود.

به طور اجمال به چگونگی برگزاری این اعیاد اشاره می شود:

- عید نوروز:

برگزاری عید نوروز در گذشته چندان مورد توجه مردم منطقه قرار نمی گرفت. در سالهای اخیر بر اثر تماس با مردم دیگر نقاط، عید نوروز بیشتر در نقاط شهری جشن گرفته می شود. مردم در ایام نوروز لباس نو می پوشند و به دیدار یکدیگر می روند. مردم بلوچستان روز عید به کوه تفتان می روند و در بزرگداشت جشن نوروز شادی می کنند.خصومت ها را در روزهای عید نادیده  می گیرند و صلح و آشتی می کنند.

- عید سعید فطر:

یکی از اعیاد بزرگ استان عید فطر است. در این روز مردم لباس نو می پوشند و پس از 30 روز روزه داربودن در محل هایی به نام “عیدگاه” جمع می شوند و نماز عیدفطر برپا می دارند و فطریه می دهند و پس از آن به خانه مراجعت می کنند و سپس به خانه خویشان و اقوام خود می روند و عید را تبریک می گویند. روز عیدسعیدفطر یکی از روزهای مهم در نواحی مختلف بلوچستان به شمار می رود.

- عید قربان:

یکی دیگر از اعیاد بزرگ مردم استان عید قربان است. در این عید مردم لباس نو می پوشند و در محل “عیدگاه” جمع می شوند. در این روز معمولاٌ چند خانوار با هم شتری را قربانی می کنند و گوشت آن را به فقرا و مستمندان احسان می کنند. پس از خاتمه مراسم قربانی دید و بازدید شروع می شود و به خانه دوستان و اقوام و آشنایان می روند و حلالیت می طلبند. مراسم دید و بازدید این عید تا سه روز ادامه می یابد.

- مراسم عروسی :

ازدواج و جشن و سرورهای مربوط به عروسی مهمترین مراسم شادی آور مردم بلوچستان است. ازدواج تحکیم کننده روابط خویشاوندی و گسترش دهنده تیره و طایفه است و معمولاٌ در داخل تیره ها و طوایف و مبتنی بر روابط خویشاندی صورت می گیرد. خواستگاری متضمن آشنایی قبلی والدین می باشد و دختر و پسر در این گزینش نقشی ندارند. سن ازدواج برای پسران حدود 15 الی 18 و برای دختران 13 تا 14 سال است.

برای خواستگاری رئیس خانواده پسر به خانه پدر دختر می رود و پس از صرف چای و انجام صحبت های متفرقه موضوع را با وادین دختر در میان می گذارد و چند روز به انتظار پاسخ می مانند. از طرفی مادر دختر موضوع را با دختر در میان میگذارد.

اولین مرحله عروسی بعد از مراسم خواستگاری مراسم شیرینی خوران است. در این مراسم لباسهای عروسی تحویل می شود، مهمانان با شیرینی، نقل، چای و خرما پذیرایی می شوند و از آن پس، دختر برای پسر نامزد می شود.

در دوران نامزدی در عید فطر، قربان و عیدنوروز، اگر داماد در موطن خود باشد پدر عروس او را دعوت می کند و داماد پس از مهمانی مبلغی به عنوان عیدی به همراه گوسفندی به خانواده عروس پیش کش می نماید دوران نامزدی گاهی دو سال طول می کشد. بعد از اینکه داماد توانست هزینه های عروسی را فراهم کند، مقداری سوغاتی برای عروس و خانواده اش تهیه کرده و تحویل خانواده دختر  می دهد آنگاه به فکر تامین مایحتاج غذا برای پذیرایی از مهمانان از قبیل برنج، نخود، عدس، روغن، شکر، آرد و چای می افتد و بعد از مهیا شدن اقلام فوق، زنها آن را روی سر می گذارند و به همراه نوای ساز و دهل و رقص شادی کنان به خانه دختر می برند.

پس از مراسم عقد عروس و داماد را تنها می گذارند.بر خلاف نقاط دیگر که عروس را به خانه داماد می برند، در بلوچستان داماد را به خانه عروس می برند. پس از گذشت حدود یک ماه عروس و داماد به خانه داماد می آیند و زندگی مشترک زناشویی را آغاز می کنند.

- موسیقی و ادبیات بومی:

بلوچ تعلق خاطر شدیدی به موسیقی دارد. با موسیقی متولد میشود و به هنگام مرگ نیز از آن جدایی ندارد. زیبا ترین احساس و عمیق ترین دردها و شورانگیزترین داستانهای عشقی و حماسی را، نیمی به زبان گفتاری و نیمی به زبان موسیقی بیان می کند. آنجا که احساس به ژرفای دریا و غمی به عظمت صحرا در قالب جسمش به حرکت می آید. آنجا که زبان گفتاری اش از بیان فرو می ماند، با زبان موسیقی به فغان میآید.

آنجا که از تشکر آمیخته با احترام و هیجان در برابر آفریدگاری که فرزند به وی عنایت کرده عاجز می شود به موسیقی روی می آورد. آنجا که غم از دست رفته ای بجانش چنگ می اندازد، سوزناکترین مرثیه را، نه با زبان شعر بلکه با بیان موسیقی می سراید. حاصل آنکه موسیقی می سراید. حاصل آنکه موسیقی مقام خاصی در زندگی بلوچ یافته و با زندگی وی پیوندی عمیق خورده است ولی آنچه امروز در این منطقه می شنویم با موسیقی اصیل بلوچ تفاوت دارد.

- لباس های محلی:

شکل پوشش گروه های انسانی ارتباط مستقیمی با شرایط اقلیمی، فرهنگی و قومی هر منطقه دارد. همچنین پوشاک معرف ذوق و هنر، آداب و سنت های جوامع بشری بوده است. یکی از موضوعاتی که پیش از همه توجه انسان را در بدو ورود به سیستان و بلوچستان جذب می کند، تنوع رنگ در پوشاک است. البته این تنوع رنگ در بسیاری از نقاط ایران به ویژه در میان ایل قشقائی، شاهسون و کرد نیز مشهود است. لباس مردان بلوچ عبارت از پیراهن یقه باز، لباده بلند، دستار سفید، کمربند ضخیم و جفت جوراب دستباف است.

کفش مردها از کفش های مخصوصی است که نوک آن به طرف بالا برگشته است و عقیده دارند که این کفش ها آنها را در راه رفتن چابک کرده و در حرکت موجب زحمت آنها نمی شود.

لباس زنان بلوچ، پیراهن بلند با یقه باز است و آن را با دستار بزرگی می پوشاند. کفش زن ها شبیه به کفش مردها است، ولی بیشتر آنها پای برهنه راه می روند و بعضی هم با جوراب رفت و آمد   می کنند. زنان بلوچ بسیار فعال و چابک و زحمت کش هستند.

صنایع دستی بلوچستان:

بلوچستان دارای آب و هوای خشک و گرم است و مردم آن به دو دسته ساکن و غیر ساکن (عشایر که ایلات بلوچ را تشکیل می دهند) تقسیم می شوند.

اصولاً منبع اصلی درآمد برای بلوچ های ساکن، کشاورزی و برای بلوچ های متحرک، دام پروری است که متأسفانه در سالهای اخیر به علت خشکی فراوان، کشاورزی و دامپروری تا حد بسیار زیادی افت کرده است. در نتیجه عوامل مذکور، مردم بلوچستان، به ناچار به فعالیت های غیر کشاورزی روی آورده اند و سعی کرده اند با توسل به فرآورده های مذکور، زندگی خود را سرو سامان بخشند، بجز ترانه ها و نغمه ها، صنایع دستی نیز بیانگر چهره ای از زندگی مردمان بلوچ است که در رنگها و نقش های سوزندوزی بلوچ یا گلیم و قالی مفهوم می یابند.

جالب اینجاست که فعالیت های صنایع دستی به طور سنتی در استان مذکور توسط زنان انجام می شود زیرا زنان بلوچ به علت زندگی بسیار محقرانه خود چندان فعالیت خانه داری ندارند. به واسطه سنت ها و عقاید مردان، در خارج از خانه هم نمی توانند کار کنند، در نتیجه هر زن و دختر بلوچ از هفت سالگی و به بهانه تزئین لباس خود، سوزندوزی بلوچ را می آموزد و بدین ترتیب به معاش خانوانده کمک می کند، سفالسازی، قالی و گلیم بافی، توسط زنان بلوچستان انجام می شود.

مهمترین رشته های صنایع دستی رایج عبارتست از:

گلیم بافی، سفالگری، حصیر بافی، پرده بافی، چادر بافی، نمدمالی، خراطی و سوزندوزی بلوچ، سکه دوزی و آیینه دوزی، پریوار دوزی، توردوزی،و خامه دوزی.

گلیم بافی

از دیگر رشته های مهم صنایع دستی که  در بلوچستان رایج است، گلیم بافی است. گلیم بیشتر توسط زنان چادرنشین که دامدارند، بافته می شود که از پشم دامهای خود برای مواد اولیه گلیم بهره می برند.

نقشهای گلیم اکثراً سنتی و بدون طرح و الگو است و بیشتر از نقش های سوزندوزی بلوچ استفاده می شود، رنگهای مورد مصرف در مایه تیره است و رنگهای مشکی، زرشکی و قرمز و اندکی رنگ سفید یا زرد به کار می رود.

سوزندوزی

بدون تردید سوزندوزی بلوچ را باید در زمره یکی از اصیل ترین و جالب ترین رشته های صنایع دستی کشور به حساب آورد که آوازه شهرتش به فرسنگها دورتر از این خاک نیز رسیده و مردم بسیاری از نقاط مختلف جهان، بلوچستان را به پشتوانه آن می شناسند. هنر ظریف و پر سابقه ای که هیچکس به درستی نمی داند از چه زمانی در ایران شروع شده است. آنچه مسلم است تقریباً تمامی زنان و دختران بلوچ که در فاصله سنی چهار تا چهل سالگی (و حتی گاه تا شصت سالگی)، دست اندر کار آن به حساب می آیند.

در زندگی ساده و به دور از تجمل زنان بلوچ، شاید مهمترین وسیله تزئین لباس همین سوزندوزی است. اگر از آنان بپرسید از چه زمانی پیراهن خود را سوزن دوزی می کنند، آن را وصیت پدران خود می دانند و مانند هر هنر قومی نمی توانند منشأ آنرا تعیین کنند.

سوزندوزان بلوچ با نقش گل ها و بوته ها و ترکیب رنگ ها، طبیعت رنگین و زیبایی آفریده و جهانی ساخته اند که در اندیشه و خیالشان شکل می گرفته است. طبیعت را آن چنان که دوست داشته و می خواسته اند ترسیم کرده اند، نه  به آن شیوه و شمایلی که وجود دارد.

پیراهن بلوچ با چهار قطعه تزئین یافته است که عبارتست از یک قطعه پیش سینه، دو قطعه سرآستین و قطعه دیگر که در زیر پیش سینه به طور عمودی تا پایین پیراهن دوخته می شود و جیب یا در اصطلاح محلی “گوپتان” نامیده می شود.

سوزندوزی بلوچ به صورت پیش سینه، جیب، سرآستین، پادامنی، سجاده، نوار، کراوات، کمربند، کوسن، دستمال، رومیزی، پرده، سفره، اشارپ و پارچه کلهمک آباژور ارائه می شود.

از طرحهای اصیل مورد استفاده در سوزندوزی بلوچ می توان از طرحهای گل سرخ، چشم ماهی و مروارید نام برد.

پریوار دوزی و توردوزی نیز از دیگر انواع رودوزیهای بلوچستان است.

خامه دوزی

خامه دوزی بسیار شبیه سوزندوزی بلوچ است با این تفاوت که در آن فقط از نخ سفید یک رنگ استفاده می شود. این هنر تنها در روستاهای سیستان رواج دارد.

محصولات خامه دوزی شامل عرقچین، لباس، پیش سینه، جانماز، رومیزی و … است، که اکثراً برای افراد مسن خاص تهیه می شود.

سکه دوزی

تنها مورد دیگر تزئین منازل بلوچ و خانواده های بلوچ پس از سوزندوزی، سکه دوزی بلوچ است. سکه دوزی را یا به دیوار می آویزند و یا جهت تزیین روی رختخواب می اندازند و یا در عروسی ها به گردن شتر می آویزند.

به جهت وجوه اشتراک فراوانی که بین اهالی بلوچستان ایران با اقوام ساکن در کشورهای مجاور منطقه از نظر قومی، نژاد، زبان و فرهنگ وجود دارد، مشابهت هایی هم در هنرهای دستی ساکنین این مناطق وجود دارد که امری کاملاً طبیعی است. بهمین دلیل تشابهاتی بین سکه دوزی بلوچ ایران با محصولات هند و پاکستان وجود دارد.

سفالگری

کلپورگان مرکز تولید نوعی سفال در بلوچستان است که در  30 کیلومتری شهرستان سراوان واقع شده و نوع خاص سفال کلپورگان در ایران کاملاً مشخص است و شباهتی از نظر تولید و رنگ به سفالهای دیگر مناطق ایران ندارد.

سفال کلپورگان توسط زنان بلوچ و به صورت کاملاً ابتدایی تولید می شود.

در ساخت سفال، مردان فقط وظیفه حمل خاک از تپه تا محل سفالگری و آماده کردن گل را به عهده دارند و تمامی مراحل ساخت همانطور که گفته شد توسط زنان انجام می گیرد. گل با دست زنان سفال ساز شکل می گیرد و تراش داده می شود و  با سیاه قلم تزیین می شود. نقش ها ساده و هندسی است.

مصنوعات ساخته شده شامل: دیگ، سینی، کوزه، قلیان، گلدان، لیوان، قوری، مجسمه حیوانات و … است.


[ شنبه 91/3/13 ] [ 9:39 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

من بلوچم وزبلوچ مهربان گویم سخن               ازمرام وسیرت این قهرمان گویم سخن

ازمکان ومسکن وماوای حاصلخیزاو                   ازکویــروساحل بحــرعمان گـویم سخن

ازفــــرازکوه تفـــتان اژدهای آتــشین                 سردوآرام با دلی آتشفشان گویم سخـن

من زبزمان وشکاروصیدوآب معدنش                  ازجبال زنده سربرکهکشان گویم سخن

ازدیارپیپ وفنوج آزباغ وکه سفیــــد                   منبع نفت وطلا وبرلیان گویم سخــــــن

من زبنت میرقنبر،نیکشهروقصروقند                  من ازآن پاینده مردجاودان گویم سخــن

زان همه آب روان ملک بمپوربحرگون                بس لطیف ونرم مثل پرنیانم گویم سخن

ارض حاصلخیزوآن رودخانه پربرکتش                 غله راانبارهمچون سیستان گویم سخـن

بخش سربازم بهشت خطه زرخیزمن               باغهای سبزآن چون بوستان گویم سخن

ازدیارپیـــشین وخاک زرباهــــوکلات                 من زخاکی که نباشدمثل آن گویم سخن

چابهار و بندرآزاد و بحرپرخــــروش                    ازکنارک این دریا مرزبان گویم سخــــن

ازسفالکاران سربازوسراوان سرفراز                 مردمان بی ریا وکاردان گویم سخـــــــن

ازدلاورمردم سرحدوخاش وزاهدان                   ازبرای خاک میهن جانفشان گویم سخـن

ازجنوب شرق ایران ازهوای گرم گرم                چون دل این مردم خونگرممان گویم سخن

مسکنم تاریخ گوید ساحل بحرخزر                  چون همان دریادلان قهرمان گویم سخــن

سامــی ام گــویندامــاآریــایی زاده ام              بازبــان آریــایی همچنان گویم سخـــــــن

سرزمینم راعرب خواندمکاباضم میم                وزمکوران خاک پاک مکران گویم سخـن

هموطن باضم ب گوید:بلوچ نام مرا                  من به فتح ب ولام اعیان گویم سخــــــــن

تازیان را،چ،نباشدنام من گویدبلوش                این چنین اسمی زتورات زمان گویم سخن

پاکزادفردوسی درشاهنامه ازکوچ وبلوچ            ذکرخیری کرده من ازاین وآن گویم سخن

شاعرطوسم سگالنده همین خواندمــــرا         باعدوی خاک میهن ازتوان گویم سخــــن

سرزراه خاک میهن کی کنم هرگزدریغ            عرصه پیکارراچون قهرمان گویم سخــن

کیش من اسلام می باشد زبانم آریــــا           رایت اسلام راچون پاسبان گویم سخـــن

هنگ جمازم بودنقش ستون بــــیستون          من زدورداریوش وآنزمان گویم سخــــــن

دفن شددرزیرخاکم لشکراسکــــندری              ازنبرد وکارزای بی امان گویم سخـــــــــن

زیرپایم فرش کردم لشکرحجـــاج را                  آنچنانکه برگ ریزد درخزان گویم سخــن

لشکرصفاریان رادرسراوان شهرجالق               کرده ام تدفین من ازآن مکان گویم سخــن

ازجدال تن به تن با پیراستعمارمــــن                 ازبلوچ ،چاه تمین ،زاهدان گویم سخــــــــن

دیلمی ها لشکری ازقوم من درفوج خود           داشتند زان لشکر پیل دمان گویم سخــــــن

ازجلال الدین خوارزمی درجنگ مغول                من حمایت کرده ام تاپای جان گویم سخـن

ازشکست گنجعلی والی شاه عباس ،من        باتوازشمس بلوچ پهلوان گویم سخـــــــــــن

نارواها دیدم ازقوم مغول بی حدمـــن               ازجفای جور شان من بافغان گویم سخــــن

دفع شراشرف افغان رادرکوه سفـــــید              من نمودم مثل آن شیرژیان گویم سخــــــن

ازجفاخوردم آگرآن سیب زهرآلوده را                 ازامیرغزنوی دراصفهان گویم سخــــــــن

کشتن نادرسپس تاعهدشاهان قجـــــــر           دادخودبگرفته ام ازدشمنان گویم سخــــــن

قلعه بمپورکوسایدسرش برکهکشان                هرستونش رابود صدداستان گویم سخــــن

تازیانه خورده ام ازدشمنان بسیارمن               ازنشان ظلمشان برپشت جان گویم سخن

بازکردازگردنم یوغ اسارت ،انقلاب                    باسپاسی زان خدای لامکان گویم سخــــن

سخت بیزارم من ازکارخلاف هرزگی                مردکارم ازبرای آب ونان گویم سخـــــــن

سرزمینم مستعد  و   مردمانم با هنر              باهنرمندان دنیا همزبان گویم سخــــــــــــن

گربود  ابزارکارم درامور  صنعتی                      درجوارملک چین واصفهان گویم سخـــــن

دختران باهنر،گلدوزوسوزن کارمن                   منحصرتنهابه فردازکارشان گویم سخــ‌‌‌‌‌ـن

رودهای دامن وبمپوروسربازونهنگ                  جاری اندافسوس من تشنه لبان گویم سخن

قلعه پهره که ازقاجارباشد یادگــــــار                ازبن این برج عهدباستان گویم سخــــــــــن

قادر اندربارگاه  کشور آزادگـــــــان                   باسری تسلیم براین آستان گویم سخــــــن

شعراز: قادربخش آبسالان


[ شنبه 91/3/13 ] [ 9:35 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

ز قدیم الایام برگزاری اعیاد و مناسبت های مختلف در میان اقوام ایران زمین یاد آور برپایی رسوم و آئین های خاصی هر مراسم و مناطقی بوده است که ایرانیان در برگزاری مراسم های ملی ،مذهبی و قومی خود توجه و اهتمام ویژه ای دارند.
 به تبع آن برگزاری مراسم های ملی،مذهبی و قومی در بلوچستان بخصوص برگزاری آئین های مربوط به عید قربان از اهمیت ویژه ای برخوردار است تا جایی که مردم بلوچ عید قربان را «مزنین ایید» «mazaneyn ayid»یعنی عید بزرگ می خوانند و  در مناطقی آنرا نیز عید حاجیان می نامند.
سوزن دوزی البسه محلی از چند ماه پیش
چند ماه مانده به عید قربان زنان بلوچ جهت تهیه و تدارک البسه محلی مخصوص عید خود و دخترانشان دست بکار می شوند تا پارچه های ساده با هنر اصیل و ظریف سوزن دوزی روح تازه ای به خود گیرند و به لطف همین ظریف دوزی و  نقش ها،طرحها و رنگ های هنر اصیل سوزن دوزی بلوچ است که لباس محلی زنان بلوچ در میان اکثر ایرانیان و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس بی بدیل و پرطرفدار مانده است تا جایی که زنان بلوچ سالیانه سفارش های مختلفی را از اعراب کشورهای حاشیه خلیج فارس جهت سوزن دوزی البسه دریافت می نمایند.
هنری که شاید بتوان گفت یکی از سخت ترین هنرها در میان زنان بلوچ به شمار می رود و برای هر جفت لباس سوزن دوزی شده کمترین زمان جهت آماده سازی این لباس های زیبا سه الی چهار ماه به طول می انجامد و قیمت هر  جفت البسه سوزن دوزی شده از یک الی پنج میلیون ریال می رسد.

به پیشواز عید
 
سه روز پیش از عید قربان مردم بلوچ به پیشواز عید می روند و زنان در برگزاری آئین های مختلف در بلوچستان نقش کلیدی ایفا می نمایند آنها با نزدیک شدن عید خانه و کاشانه شان را آراسته و خود را برای میزبانی خویشاوندان و اقوم نزدیک و دور آماده می سازند.
در بلوچستان می توان پیش از عید بوی عطر آگین آنرا در کوچه پس کوچه های شهرها و روستاهای مختلف احساس نمود و مردم با شعور شعف مثال زدنی خود را برای برگزاری آئین ها و آداب و رسوم خاص این منطقه آماده می سازند.
مراسم حنا بندان
یکی از روسوماتی که  در لا به لای آداب و رسوم مردم بلوچ همچنان توانسته محفوظ بماند آئین حنابندان شب قبل از عید است. در این شب زنان و دختران با بستن حنا بر دست و پای خود که معمولاً توسط زنانی ماهر انجام می شود نقش های مختلفی بوسیله حنا  را بر دل دست های خود پیاده می سازند.
بیشتر نقش های پیاده شده بر دل دست و پای زنان برگرفته از هنر سوزن دوزی است که طرح های هنر سوزن دوزی اصیل بیشتر زائیده فکر و خیال زنان بلوچ است و این نقش ها همچنان سینه به سینه توسط آنان حفظ و منتقل شده است.
خوشبوسازی منازل و مساجد
خوشبو سازی منازل و مساجد نیز شب قبل از عید و یا صبح اول وقت روز عید توسط زنان انجام می شود آنها با تهیه موادی سیاه و یا قهوه ای رنگی به نام سوچکی«souchakki» که در بازارهای سنتی یافت می شود و دود دادن آن فضای منزل را مملو از عطر سوچکی که یادآور عید است می نمایند.
سوچکی«souchakki» ماده ای بسیار خوشبو است که مواد اولیه آن از چوب و یا برگ پودر شده گیاهان خوشبو با عطرهای مایع مخلوط شده و در ظروف مخصوص قرار گرفته و در بازارهای سنتی عرضه می شود.
از بهترین و مرغوبترین سوچکی«souchakki»  می توان به سوچکی های کشورهای عربی و کشور پاکستان نام برد که توسط تجار به بلوچستان وارد می شود.
شلوغی مراکز خرید عرضه و تقاضای کالای مربوطه
در بحبوحه بازارهای عرضه و تقاضای کالا، از چند روز پیش خرید و فروش کالاهای مورد نیاز عید شدت می گیرد و سیل عظیم مردم جهت خرید مایحتاج عید روانه بازارها سنتی و مراکز خرید در سراسر بلوچستان می شوند.
بیشترین تقاضا را لوازمی مانند کفش، لنگ محلی(دستار)،حنا،بدلیجات و زیور آلات مخصوص کودکان مانند: تکلا یا سربند،گوشواره،النگو،سنجاق سینه  و طلاجات زنان تشکیل می دهد.

روز عید و پوشیدن لباس نو
در روز عید قربان مردم بلوچ با پوشیدن لباس نو  این روز را جشن می گیرند و مردان بلوچ نیز پس از استحمام و پوشیدن لباس نو روانه مساجد جهت ادای فریضه نماز عید می شوند.
در فاصله ای که مردان به نماز عید می روند زنان و دختران بلوچ با پوشیدن البسه نو و جواهرات و زیورآلات و همچنین آرایش خاص تهیه غذاهای خوشمزه محلی مانند بت گوشت «batt gvusht» ، نان پراته«porateh»  و طبخ شیرینی های خوشمزه منتظر آمدن مردان از نماز عید جهت طلب بخشش و حلالیت می مانند و کودکان نیز پیش از زنان جهت گرفتن عیدی از بزرگترها لحظه شماری می کنند.
طلبیدن حلالیت و دید و بازدید
با پایان یافتن نماز عید قربان که نمازگزاران در محل عیدگاه(جایی که نماز عید اقامه می شود) همدیگر را در آغوش گرفته و با تبریک عید طلب حلالیت و بخشش می نمایند و سپس به منازل برگشته و با دادن عیدی به بچه ها و طلبیدن حلالیت از اهل منزل به دید و بازدید های عیدانه مشغول می شوند.

حضور در میان خانواده های متوفی
اگر در خانواده ای فردی متوفی شد اقوام ،خویشاوندان  و دوستان آن خانواده به مناسبت درگذشت آن شخص در اولین عید به منزل او می روند تا قلوب اعضای خانواده را تسلی بخشند و درخواست صبر و بردباری نمایند.

قربانی حیوانات
قربانی حیوانات در فرهنگ مردم بلوچ رسمی است که در مناسبت های مذهبی و غیر مذهبی و در ادوار مختلف رایج بوده است و در روز عید قربان نیز مردم بلوچ همانند سایر اقوام ایرانی و ملل مسلمان با تاسی از اقدام حضرت ابراهیم(ع) این سنت پسندیده را به جای می آورند و هر کس در اندازه توان خود بز و گوسفند و یا گاو شتر ذبح نموده و در میان خانواده های کم بضاعت و همسایگان و نزدیکان توزیع می نمایند.

عید تا سه روز
اگر کسی موفق نشد در روز اول عید آئین های مخصوص این روز را بجا آورد و از بستگان و آشنایان طلب بخشش و حلالیت نماید تا سه روز وقت دارد معاشرت مخصوص عید و آداب و رسوم خاص مربوط به این روز را بجا آورد.


[ شنبه 91/3/13 ] [ 9:33 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

برپایی مراسم ازدواج در میان بلوچ های ایرانی کما بیش همچون رسم سال های دور این قوم است و دستکم 8 مرحله از مراحل عروسی همچنان در میان بلوچ ها به اجرا درمی آید. گرچه اینک به واسطه تغییر وضعیت اقتصادی مراسم 7 شبانه روزی عروسی بلوچی به برنامه ای 3 شبانه روزی محدود شده…

اما هنوز پایبندی به سنت ها در آن ملموس و مشهود است. آنچه در ادامه آمده حاصل گفتگوهایی با مردم محلی است که در مناطق مختلفی از بلوچستان که به سرزمین «مکُران» معروف است ساکنند، نظیر شهرهایی چون ایرانشهر، بمپور، سرباز، نیکشهر، چابهار و … .
شاید پیش از آنکه بخواهیم از رسم و رسوم سخنی به میان آوریم لازم باشد بدانیم درباره کجا و کدام مردم می خواهیم صحبت کنیم.

* بلوچ ها و جغرافیایی که در آن زندگی می کنند
از وسعت جغرافیایی که بلوچ ها در آن زندگی می کنند همین بس که در محدوده ای ما بین ایران، پاکستان و افغانستان محصور است. اما آنچه در این نوشتار مد نظر است متوجه بخشی است که در ایران واقع شده است و به نوعی در استان سیستان و بلوچستان شناخته می شود. منطقه ای که به «مکُران» موسوم بوده و همچنان نیز بلوچستان ایران به دو بخش «سرحد» و «مکُران» خوانده می شود. سرحدات شامل جنوب سیستان تا شمال ایرانشهر کنونی و شهرهایی چون زاهدان و خاش بوده است. مکُران نیز با مرکزیت «بمپور» تا دریای عمان گسترده بوده است. درباره وجه تسمیه مکُران در دانشنامه آزاد ویکی پدیا در اینترنت آمده است:« در مورد معانی مکُران نظرات متفاوتی وجود دارد مثلا مکران به معنی باتلاق یا مکران به معنی معنی ماهی خواران، اما به نظر می رسد اطلاعات در مورد ساکنین مکُران کامل نیست و نمی توان به طور قطع در مورد وجه تسمیه مکران سخن گفت.»
اما ساکنان سرزمین مکُران به درخت خرما(نخل)، مک یا مچ می گویند. بنابراین مکُران به معنای سرزمین درختان خرما یا همان نخلستان است که با توجه به اینکه در منطقه ایرانشهر، سرباز، نیکشهر، سراوان و چابهار نخل بسیار است و انواعی از خرما در این منطقه به دست می آید این معنی قابل قبول است.
مردم بلوچستان از قوم بلوچ، ریشه در تاریخ این سرزمین یعنی ایران دارند. آنها مسلمانند و سنی مذهب. درباره قوم بلوچ در دانشنامه آزاد ویکی پدیا در اینترنت نوشته شده است :« نخستین ظهور بلوچان در آثار تاریخی در کتاب حدودالعالم(892 م
/ 372ق) و نی در مقدسی حدود ( 985م/ 375 ق) با نام بلوص است. در شاهنامه ذکر مسکن این قوم در حدود شمال خراسان امروزی آمده است. در کتاب های جغرافیایی از این قوم ( همراه با طایفه کوچ یا قفض) در حدود کرمان یاد می شود. پس از آن بر اثر عوامل تاریخی این قوم به کناره های دریای عمان رسیده و در همان جا اقامت کردند.»

*زمان عروسی
بلوچ ها معمولا در بهار ازدواج می کنند؛ بهارگاه. این زمان البته تا زمان رسیدن خرما به عنوان محصول مهم و استراتژیک آنها متغییر است و به همین دلیل عروسی های بلوچی تا شهریورماه نیز ادامه دارد.

* مراحل عروسی
مراسم ازدواج در بلوچ ها نیز تابع رسم و رسوم ایرانی است و تفاوت هایی جزیی در اجرا دارد. این تفاوت ها شاید در نحوه خواندن آن رسم نمود پیدا کند وگرنه همین وقایع برای عروسی در سایر اقوام نیز اتفاق می افتد. بنابراین بر اساس رسم بلوچ ها می توان در عروسی های کنونی نیز 8 مرحله را که در ادامه آمده است دید. «گِندونِن»( به کسر گاف و نون) ، «هِبَرجنی» که به نوعی همان بله برون است. «بربند مال» که مراسمی برای تعیین مال عروس و مهریه است. «جُل بندی» که در آن عروس برای رفتن به مراسم عروسی بسط می نشیند و نباید کسی او را در این مدت ببیند. «حِنا دوزوکی» که حنابندان غیررسمی پیش از شب حنابندان است. «حِنا راستکی» که مراسم حنابندان اصلی است. «سرآپی» یا «سرآب» و «مشاطه» که به آماده کردن عروس و داماد مربوط است. و سرانجام «شب یکجایی» که در آن داماد و عروس یکخانه می شوند و زندگی مشترک از این نقطه آغاز می شود.
* «گِندونِن»؛ «گِند» در بلوچی به معنای دید و«نِن» نیز به معنای نشستن است. بنابراین، این عنوان بر مراسمی گذارده شده است که در آن بزرگان خانواده پسر نزد خانواده دختر می روند و در مجلسی که گرد هم آمده اند موضوع علاقه مندی خانواده پسر به دختر آن خانواده را اعلام و خواستگاری را اعلام می کنند. به طور معمول و به شکل کاملا سنتی همچنان پسرهای بلوچ بر اساس توصیه خانواده ازدواج می کنند. مادر و در کل خانواده پسر دختری را مد نظر قرار می دهد و سپس برای آغاز مراحل عروسی این موضوع در مراسم  گِندونِن مطرح می شود. گاه خانواده پسر برای طرح این موضوع باید به سراغ کدخدای محل سکونت خانواده دختر بروند و گاه باید ریش سفید یا بزرگ محل یا فامیل این مهم را به انجام برساند. به هنگام برپایی مراسم  گِندونِن نیز با توجه به وسع خانواده بزرگانی به مجلس حضور می یابند که نشان از بزرگی خانواده پسر داشته باشد. گاه ممکن است برای نشان دادن شان خانواده تعداد نفرات به 100 و بیش از آن نیز برسد. در این مرحله مراسم «حلقه کنان» کخ نوعی نشان گذاری بر عروس است نیز به اجرا گذارده می شود و خانواده داماد حلقه ای انگشتری به همراه ساعت و طلا به عروس هدیه می دهند.
*«هِبَرجنی»؛ به همان مراسم «بله برون» گفته می شود و اساس عروسی و زندگی مشترک در این مرحله بنا گذاشته می شود. به عبارت دیگر پس از خواستگاری در این مراسم پاسخ مثبت خانواده دختر اعلام و سایر برنامه ریزی ها از اینجا آغاز می شود.
*«بربند مال»؛ در مراسم بربندمال اقوام درجه یک طرفین حضور دارند. اگر خانواده های برای شخص خاصی احترام خاصی قائل باشند او را نیز دعوت می کنند تا در مراسم بربندمال به موضوع تعیین مهریه بپردازند. البته گاه ممکن است همه مراحل «گند و نن»، «هبرجنی» و « بربندمال» در یک مراسم به اجرا درآید. معمولا مهریه عروس را پول نقد تعیین می کنند. اما در مناطقی چون سرباز گاه دیده می شود که نخل خرما نیز به عنوان مهر عروس تعیین شده است. در خاش نیز که به عنوان سرحدات در بلوچستان شناخته می شود به سبب رونق دامداری شتر و گاو نیز به عنوان تعیین مهریه مورد نظر قرار دارند. رسم در میان بلوچ ها این است که طلا را به عنوان مال عروس به داماد هدیه می کند. این رسم با هدیه 20 مثقال تا 2 کیلو طلا به اجرا درمی آید. گاه خانواده عروس برگزاری مراسم عروسی را به تحویل طلاها منوط می کند. گاه نیز بخشی از طلا هدیه داده می شود و مابقط در نکاح نامه قید می شود. بر خلاف مهریه که در میان بلوچ ها نه کسی داده و نه کسی گرفته و حتی به هنگام طلاق نیز زنان معمولا مهریه خود را می بخشند این طلاها را حتما رد و بدل می کنند.
همانطور که پیشتر نیز اشاره شد زمان عروسی را نیز در این مرحله تعیین می کنند. زمان عروسی بلوچی معمولا بعد از اسفندماه است. «بهارگاه» اصطلاحی است که بلوچ ها به کار می برند. البته عروسی هایی هم هست که در چله تابستان یا زمستان انجام شده اما عموما به فصل بهار تا زمان برداشت خرما برای انجام عروسی توجه دارند.
*«جُل بندی»؛ جل در میان بلوچ ها پارچه ای دست دوخت است. معمولا بافته می شود و با سوزن دوزی بلوچی و آینه کاری تزیین می شود. از این پارچه صنایع دستی که جل خوانده می شود به عنوان پرده استفاده می شود. مراسم عروسی بلوچی با جل بندی رنگ و رویی به خود می گیرد و جدی تر می شود. معمولا روز اول عروسی با جل بندی آغاز می شود. قبلا 7 شبانه روز عروسی برقرار بوده است اما اینک به سبب مخارج سنگین معمولا در 3 شبانه روز جمع بندی می شود. بنابراین معمولا روز اول با جل بندی آغاز می شود. جل بندی با حضور خانواده درجه یک عروس و داماد در خانه عروس انجام می گیرد. معمولا گوسفندی نیز در این مرحبه قربانی می شده است. بعد اتاقی را برای استقرار عروس در نظر می گیرند و همان پارچه آذین شده که جل خوانده می شود را به دو سوی دیوار وصل می کنند و فضایی حائل را در یک اتاق به وجود می آورند که عروس باید تا زمان مراسم یکجایی پشت این جل دور از نظرها منتظر بماند. بلوچ ها معتقدند این رسم برای دور نگاه داشتن عروس از جادو و نظر بوده است. در فاصله جل بندی تا پایان مراسم عروسی، عروس را کسی به جز نزدیکان خاص و محرمان نمی بیند. در زمان رفع حاجت نیز او باید به همراه دو تن از نزدیکان و اقوام همراهی شود و باید نقابی بر چهره داشته باشد.
*«حِنا دوزوکی» یا حنا دوزوکا؛ مراسم حنا دوزوکی مراسمی فرعی در عروسی های بلوچی محسوب می شود. همانطور که از عنوانش هم به ذهن متبادر می شود گویا این مراسم به شکل دزدکی برگزار می شود! در این مراسم خانواده های طرفین هرکدام روی سر داماد و عروس حنا می گذارند و این کار را با قرار دادن حنا روی پول انجام می دهند. گاهی در این مراسم هزینه عروسی از سوی اقوام و فامیل پشتیبانی مالی می شود. البته این پشتیبانی مالی در دفتری ثبت می شود تا داماد در آینده در سایر عروسی های افرادی که به او کمک کرده اند حاضر شده و او نیز در این امر خیر شریک شود.
فردای مراسم حنادوزوکی مراسم دعوت از اقوام و بستگان آغاز می شود. به طور معمول عده ای از زنان و مردان فامیل داوطلب می شوندو به سراغ دیگر بستگان در روستاها و آبادی ها و همین طور شهرهای دیگر می روند. آنها در خانه بستگان را می زنند و چنددقیقه ای را در باب عروسی توضیح داده و سپس آن خانواده را دعوت می کنند. اگر به خانه ای مراجعه شد و کسی حضور نداشت، دعوت کننده دو چوب را به شکلی خاص جلوی در خانه مورد نظر قرار می دهد که در مراجعه صاحب خانه او متوجه شود کسی به قصد دعوت برای عروسی مراجعه کرده بوده است.
*«حِنا راستکی»؛ به مراسم اصلی حنابندان اتلاق می شود. معمولا با ساز و آهنگ خاص همراه است و از اینجای کار به بعد نبض کارها برای رسیدن به مراسم عروسی تندتر می زند. دعوتی ها در این مرحله دیگر باید نهایی شده باشد. همه وسایل عروسی در این مرحله آماده است. حنابندان عروس و داماد شروع می شود. ولی هرکدام جداگانه در محل متفاوت. هر کدام از عروس و داماد توسط بستگان حنا گذاشته می شوند. معمولا دستها حنا بسته می شود. شب حنابندان را تا صبح بیدار می مانند و ولیمه عروسی را در همین شب تدارک می بینند و آشپزی برای میهمانان عروسی از این شب آغاز می شود.
*«سرآپی» و«مشاطه»؛ در عروسی بلوچی عروس را نزد داماد نمی برند و به اصطلاح «عروس کِشان » ندارند و در عوض این داماد است نزد عروس می رود. بنابراین ماشین عروس هم در زمان کنونی نداریم بلکه ماشین داماد داریم! معمولا با توجه به اهمیت آب در زندگی بلوچ ها و نقشی که در حیات برای آن قائلند و اهمیتی که در زندگی آنان دارد داماد را به نزدیکترین قنات یا رودخانه جاری می بردند و در آنجا خانواده داماد او را در آب استحمام می کردند. در حال حاضر نیز ابتدا داماد به سلمانی یا آرایشگاه می رود و سپس به رودخانه و قنات می روند. برای مثال در ایرانشهر معمولا دامادها را به رودخانه دامن در شمال این شهر می برند. در همین زمان نیز عروس را برای مراسم عروسی آماده می کنند. این قسمت را مشاطه می گویند که تغییر شکل یافته کلمه «مطاشه» به معنای آرایشگر و سلمانی در زبان عربی است. مشاطه بعد از آماده کردن عروس و آرایش او وقتی مراسم عروسی در حال آغاز است چیزی به عنوان هدیه می گیرد و نقاب از چهره عروس برمی دارد و به این ترتیب مراسم جل بندی و احتزار او نیز پایان می یابد.
*«شب یکجایی»؛ مراسم عروسی که آغاز می شود اگر خطبه خوانده نشده باشد این قسمت نیز به اجرا درمی آید که در قسمت بعدی شرح خطبه خواندن نیز آمده است. ولی معمولا خطبه عقد قبلا خوانده شده است. بعد از مراسم عروس و داماد در خانه پدرزن یکجا می شوند و به اصطلاح خود آنها شب یکجایی رقم می خورد که آغاز زندگی مشترک و زناشویی است. عروس و داماد بدین ترتیب در خانه پدرزن زندگی خود را آغاز می کنند و معمولا تا 4 روز در خانه پدرزن مستقر هستند. بعد از مراسم شب یکجایی و در واقع روز بعد از عروسی مراسم «مبارکیان صبا» برگزار می شود که اقوام برای تبریک گفتن به عروس و داماد نزد آنان می روند. عروس و داماد نیز بعد از روز چهارم بعد از عروسی به خانه پدر داماد می روند و در آنجا میهمانی دیگری داده می شود. اگر قرار باشد که عروس و داماد در خانه پدر داماد زندگی را ادامه دهند با این مراسم این اتفاق روی خواهد داد و در غیر این صورت تا مدتی که گاه تا یکسال و بیشتر ادامه پیدا می کند عروس و داماد در خانه عروس مستفر خواهند بود. این موضوع کاملا به توافق طرفین و توانمندی داماد بستگی دارد.

سفره عقد و جهیزیه
در عروسی بلوچی سفره عقد و جهیزیه وجود ندارد. بلوچ ها مراسم عقد را معمولا در مسجد برگزار کرده اند و در حال حاضر نیز این مراسم همچنان ممکن است در مسجد و بدون هیچ تشریفاتی به جاآورده شود. اما اینک علاوه بر مسجد در خانه نیز مراسم عقد به اجرا گذاشته می شود. به هنگام خواندن خطبه عروس به طور مستقیم به داماد «بله» نمی گوید. وقتی عاقد برای خواندن خطبه به خانه داماد می رود یک نفر را به خانه عروس می فرستد تا عروس شخصی را به عنوان وکیل تعیین کند. این وکیل به طور معمول از خانواده پدری عروس تعیین می شود. عروس معمولا عموی بزرگ یا پدر خود را به عنوان وکیل معرفی می کند. سپس با تعیین وکیل عاقد از داماد و از وکیل عروس درباره مهریه و نکاح می پرسد و بعد خطبه را می خواند. در عروسی بلوچی هیچ خبری از جهیزیه نیست.

بنابراین هیچ خانواده ای نگران خرید وسایل خانه برای دختران خود نیستند. در عوض تمام وسایل زندگی را باید پسر تامین کرده باشد. از لحاف و وسایل خواب که معمولا رسم است تا دیگر اقلام لازم و ضروری برای زندگی. در عوض اتفاقی دیگری روی می دهد. داماد بعد از مراسم عروسی و شب یکجایی، در خانه پدرزن اقامت می کند. این اقامت گاه تا یکسال ادامه پیدا می کند و جنبه بدی در اذهان ندارد. گاه نیز داماد خانه و اسباب زندگی را فراهم کرده  و در خانه خود زندگی را آغاز می کند. به طور معمول زندگی به صورت فرادا آغاز نمی شود و عروس و داماد بلوچ، با خانواده عروس یا داماد زندگی را آغاز می کنند تا کمبودها و نواقص زندگی اشان کمرنگ تر جلوه کند و به مرور حل و فصل شود و بعد که داماد استطاعت گرفتن جایی برای اقامت را یافت آن وقت مستقل می شوند.


[ شنبه 91/3/13 ] [ 9:30 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]

جویدن آدامس هنگام خرد کردن پیاز مانع از اشک ریزی شما می شود.

ـ اثر لب و زبان هر کس همانند اثر انگشت آن منحصر به فرد است.

ـ رشد کودک در بهار بیشتر است.
 
ـ 8 دقیقه و 17 ثانیه طول می کشد تا نور خورشید به زمین برسد.

ـ ظروف پلاستیکی تقریباً 50000سال در برابر تجزیه مقاومند.

ـ تنها قسمتی از بدن که خون ندارد قرنیه چشم است.

ـ شترمرغ در 3 دقیقه 95 لیتر آب می خورد.

ـ حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند.

ـ کرم های ابریشم در 56 روز 86 برابر خود غذا می خورند.

ـ زمان بارداری فیل به دو سال می رسد.

ـ در یک سانتی متری پوست شما 12 متر عصب و 4 متر رگ و مویرگ است.

ـ شدیدترین نعره ها متعلق به وال ها است که برابر با صدای موتور جت است.

ـ وقتی یک نوزاد در حال گریه است با صدای ش....ش.... شما آرام می شود به این دلیل که صدای آبی که اطراف نوزاد در شکم مادر است را برایش تداعی می کند، در ضمن این یکی ازدلایلی است که چرا صدای ساحل دریا به انسان آرامش می دهد.

ـ دلفین ها همانند گرگ ها هنگان خواب چشم هایشان را باز می گذارند.

ـ با نگاه کردن به گوش حیوانات می توانیم به تخم گذار بودن یا بچه زا بودن آنها پی ببریم. بدین صورت که تخم گذاران گوششان ناپیدا و بچه زایان گوششان نمایان است، تنها یک اسثتنا وجود دارد آن هم نوعی افعی است که بچه زاست اما گوشش دقیق پیدا نیست.

ـ بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب است.

ـ انسان امروزی به طور متوسط 6 سال از عمر خود را تلویزیون نگاه می کند و 6 سال را صرف غذا خوردن می کند و یک سوم را می خوابد.

ـ موش دو پای آفریقایی از میدان دید 360 درجه برخوردار است.

ـ مغز انسان تنها 2 درصد از وزن انسان را تشکیل می دهد ولی 25 درصد اکسیژن دریافتی بدن را به تنهایی مصرف می کند.

- سرعت عطسه یک انسان برابر است با 160 کیلومتر در ساعت

- آب دریا بهترین ماسک صورت است !

- چشم انسان معادل یک دوربین 135 مگا پیکسل عمل می کند !

- 90% سم مار از پروتئین تشکیل شده است !

- مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است که تلویزیون می بینید !

- جوانان هندی شادترین و ژاپنی ها افسرده ترین های جهان هستند !

- قوه چشایی پروانه در پاهای آن تعبیه شده است

. آیا می‌دانستید که در تایوان بشقاب‌های گندمی درست می‌شود وافراد بعد از خوردن غذا بشقاب‌هایشان را هم می‌خورند.

. آیا می‌دانستید که گوش و بینی درتمام طول عمر انسان در حال رشد می‌باشند و بزرگتر می‌شوند.

. آیا می‌دانستید که آب دریا بهترین ماسک زیبایی پوست می‌باشد.

. آیا می‌دانستید که اولین مردمانی که نخ را کشف کردند وموفق به ریسیدن آن شدند ایرانیان بودند.

. آیا می‌دانستید که بزرگترین دریای دنیا دریای مدیترانه است و عمیق‌ترین نقطه آن به 4330متر می‌رسد.

. آیا می‌دانستید که فقط پشه ماده نیش می‌زند و از پروتین خون مکیده شده جهت تخم گذاری استفاده می‌کند.

. آیا می‌دانستید که هر چشم مگس دارای 10 هزار عدسی است.

. آیا می‌دانستید مقاومت موش صحرایی در برابر بی‌آبی بیشتر از شتر است.

. آیا می‌دانستید جمعیت میمون‌های هند بالغ بر 50 میلیون است.

. آیا می‌دانستید یک نوع وزغ وجود دارد که در بدن خود سم کافی برای کشتن 2200 انسان در اختیار دارد.

. آیا می‌دانستید 350 هزار نوع کفشدوزک در جهان وجود دارد.

. آیا می‌دانستید نوشابه‌های زرد رنگ، زیانبارتر از نوشابه‌های سیاه رنگ هستند.

. آیا می‌دانستید شش چپ، اندکی از شش راست کوچکتر است تا فضای کافی برای قرارگیری قلب فراهم آید.

. آیا می‌دانستید تعداد سلولهای گیرنده بویایی در سگهای معمولی، یک میلیارد و در سگهای شکاری،4 میلیارد عدد است

. آیا می‌دانستید رشد کودک در بهار بیشتر است.

ایا میدانید بى‌خوابى سریعتر از بى‌غذایى موجب مرگ آدمى می‌‌شود

ایا میدانید هر فرد بطور متوسط یک سوم عمر خود را در خواب می‌‌گذراند

ایا میدانید کادمیم فلزی سمی است که در ساخت باطری های خشک کاربرد دارد

ایا میدانید گالیم در دمای 30 درجه مایع می شود

ایا میدانید اکسید کروم در ساخت نوار کاست و فیلم ویدئو استفاده می شود

ایا میدانید رادیم گرانترین فلز است

ایا میدانید رادار مخفف است و به معنای آشکار سازی و فاصله یابی به کمک امواج رادیویی است

ایا میدانید اب داغ زود تر از اب سرد یخ میزند

ایا میدانید خنده موجب تقویت سیستم ایمنی بدن می شود

ایا میدانید مواج رادیویی بلند ترین طول موج را دارند که به حدود 2 کیلو متر میرسد

ایا میدانید نور میتواند دور کره ی زمین (خط استوا) را 7.5 بار در 1 ثانیه طی کند.

ایا میدانید میشود اب را در یک لیوان کاغذی بجوش اورد. (بدون سوختن لیوان)
 
ایا میدانید اما طبق تئوری M-theory که جدیدتر و کامل تر است جهان دارای 11 بعد بوده است

ایا میدانید لیزر به معنای تقویت نور توسط تشعشع تحریک شده است

ایا میدانید نانولوله‌ها ساختارهای کربنی 100 برابر قویتر از فولاد دارند

ایا میدانید وزن نانولوله‌ها یک ششم وزن فولاد است

ایا میدانید نسبت استحکام به وزن درنانولوله‌ها 600 برابر بیشتر از فولاد است

ایا میدانید این در حالی که باید 2 میلیون ادم حرف بزنند تا بتونند یک لامپ 50 واتی رو روشن کنند

ایا میدانید فرمول بالا برابر است با : قدرت مساوی است با شدت * محیط کره

ایا میدانید هنگام رعد و برق اختلاف پتانسیل بین ابر و زمین به 10 تا 100 میلیون ولت میرسد

ایا میدانید این تغییر ناگهانی دما از حدود 300 کلوین به 300 هزار کلوین حجم هوا را 100 برابر میکند

ایا میدانید هنگام رعد و برق دمای ان را به بیش از 2000 درجه میرساند

ایا میدانید پودولفسکی که اهل لهستان است قویترین مرد جهان است


[ سه شنبه 91/3/9 ] [ 10:12 صبح ] [ رشید رئیسی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب